حساب کاربری ندارید؟ ثبت نام کنید

مدیریت برند و استراتژی، از OEM به OBM و فراتر از آن

نوشته

1 سال قبل | بدون دیدگاه | ریپورتاژ و آگهی

استراتژی‌های تولید همواره از موضوعات جالب توجه در توسعه تجارت است. استراتژیست‌ها با عبور از ایده‌های سنتی در دهه‌های اخیر روش‌های مبتنی بر برون‌سپاری خدمت را بنا نهاده‌اند که مدل‌های مختلف تولید را در کارخانه‌ها با برندهای گوناگون رقم زده است. گاهی یک برند بدون اینکه خودش صاحب یک کارخانه باشد محصولی تولید می‌کند. گاهی بخشی از فرایند تولید را برون‌سپاری می‌کند و گاهی دیگر تکنولوژی ساخت را خریداری می‌کند.

 OEM یا برون‌سپاری کامل تولید

در ادبیات استراتژی‌های تولید چند اصطلاح رایج وجود دارد که کیفیت تولید محصولات را از سوی کمپانی‌ها بیان می‌کند. یکی از مهم‌ترین‌هایش OEM است. OEM مخفف عبارت Original Equipment Manufacture است. OEM به معنی استفاده از تولیدات یک کمپانی با برند کمپانی دیگر است. در این حالت شما صاحب برندی هستید ولی محصول برندتان را خودتان تولید نمی‌کنید. بلکه تولید آن را به شرکت دیگری واگذار می‌کنید و طی توافقی با آن شرکت می‌خواهید که محصولاتش را با برند خودتان به فروش برسانید. به این ترتیب شما نقشی در تولید محصول‌تان ندارید و فقط باید تلاش کنید تا برندسازی و بازاریابی را برای محصولات خود انجام دهید.

در این فرایند «برون‌سپاری» اهمیت فراوانی دارد. یک برند با برون‌سپاری تولید محصولاتش به یک شرکت دیگر خودش را از درگیری‌های تولید خلاص می‌کند تا بتواند وقت و انرژی‌اش را در بازاریابی و برندسازی متمرکز کند. این روش صاحبان برند را با چالش‌هایی هم مواجه می‌کند. مهم‌ترینش این است که با برون‌سپاری تولید نظارت برند بر تولید محصول پایین می‌آید و به این ترتیب ممکن است کیفیت محصولات در بازار با استانداردهای مورد توجه برند همراه نباشد و به اعتبار برند آسیب بزند. از این رو شرکت‌های تولیدی که از روش OEM برای تولید محصولات‌شان استفاده می‌کنند معمولا به سراغ تولید‌کننده‌های با کیفیت می‌روند تا ریسک تولید کالای بی‌کیفیت این مرحله را کاهش دهند.

ODM یا برون‌سپاری طراحی

مفاهیمی که در این مبحث مطرح می‌شود اغلب بسته به نوع دخالت شرکت‌های واسط در فرایند تولید دسته‌بندی می‌شوند. گاهی مانند مرحله اول یک برند کل فرایند تولید را برون‌سپاری می‌کند. مرحله دیگری وجود دارد که این برون‌سپاری را محدودتر می‌کند. به این معنی که یک برند از محصولاتی با طراحی برند خودش را برای تولید به شرکتی دیگر واگذار می‌کند. ODM مخفف Original Design manufacture است به این معنی است که شما برند و طراحی اختصاصی خودتان را دارید اما تولید را به شرکت دیگری واگذار می‌کنید. به این ترتیب شما به خودتان زحمت فراهم کردن زیرساخت‌های تولیدی را نمی‌دهید و برای این منظور از خدمات شرکت‌های دیگر استفاده می‌کنید. اما برای اینکه هم اعتبار خودتان در بازار را حفظ کنید و هم برندسازی را با تکیه بر استانداردهای طراحی محصول بالا ببرید کار طراحی محصول را خودتان انجام می‌دهید. به این ترتیب شما امضای خودتان را پای تولید محصول می‌گذارید و امتیاز تولید محصول برای شماست. پر واضح است که در این مرحله مسئولیت‌های شما برای تولید محصول بیشتر از مرحله قبلی است و برای همین نظرهای شما در موفقیت و شکست برندتان موثر خواهد بود.

 

OBM یا اتکا بر برند اورجینال

در مرحله‌ای بالاتر از دو مرحله قبلی و با سطحی فراگیرتر از دخالت برند برای تولید محصول مدل OBM تعریف می‌شود. OBM مخفف Original Brand management است. در این مرحله تقریبا برون‌سپاری وجود ندارد و شما یک محصول را کاملا با زیرساخت‌های کمپانی خودتان تولید می‌کنید. این مرحله تقریبا شامل همه مسئولیت‌های تولیدی می‌شود. شرکت هم کمپانی تولیدی و طراحی را در اختیار دارد و هم صاحب برند است. به این برندها، برندهای مولف می‌گویند که خودشان رهبر بازار هستند. شرکت‌های با استراتژی تولید OBM رهبرهای بازاری هستند که دیگران هم در آن وجود دارد.

نگاهی به استراتژی‌های تولید در بازار ایران

اگر بخواهیم مدلی را در ایران مطرح کنیم که همه این استراتژی‌های تولیدی را پیاده کرده شاید بد نباشد به برند دوو در صنایع تولیدی لوازم خانگی اشاره کنیم. برندی که ابتدا با استراتژی OEM در بازار ایران شروع کرد و حالا به مرحله‌ای رسیده که خودش صاحب طراحی، تولید و برند محصول است. این استراتژی‌های تولید در واقع داستان خرید و ورود تکنولوژی‌های تولید لوازم خانگی است. دو دهه پیش ایران در بازار تولید لوازم خانگی حرفی برای گفتن نداشت و بازارش مقهور برندهای خارجی بود. طراحی یک استراتژی درست تولیدی در شرکت دوو موجب شد تا ایران هم تکنولوژی تولید لوازم خانگی با استانداردهای جهانی را به ایران وارد کند و هم به یک رهبر در بازار لوازم خانگی تبدیل شود. این موضوع در ایران که با چالش‌های فراوانی در سپهر سیاسی و اقتصادی‌اش مواجه است اهمیتی دو چندان پیدا می‌کن

در سال ۹۳ شرکت دوو در ایران از کمپانی مادر تقاضای قطعات جدید و محصولات جدید کرد. اما کمپانی مادر فشار زیادی را به شرکت ایرانی دوو وارد آورد و  درخواست داشت تا شرکت در کره مستقر شود.

شرکت در ایران با محدودیت های زیادی مواجه بود بنابراین در سال ۹۳  با انجام یک سرمایه‌گذاری ۳۰ میلیون دلاری طراحی پلتفرم  را انجام داد. بعد از گذشت ۴ سال فصل جدیدی در شرکت آغاز شد. به این معنی که محصولات جدید روانه ی بازار می شدند که پلتفرم ساخت آن در شرکت دووی ایران اتفاق افتاده بود. مرحله بعدی توسعه از سال ۱۳۹۹ در ایران اتفاق افتاد  شرکت به سمت استراتژی Mass Production حرکت کرد.

به این معنی که ظرفیت خط تولید در ایران افزایش پیدا کرد و تجهیز و توسعه محصولات جدید و زیر ساخت ها آغاز شد. در حال حاضر با نگاهی جهانی شرکت به این هدف می نگرد که صادرات محصولات اتفاق نیفتد هرچه هم محصول با کیفیت تولید شود نتیجه‌ای مطلوب در پی نخواهد داشت. از این رو دوو از یک وارد کننده محصولات در ایران در حال تبدیل شدن به یک رهبر برای بازار داخلی و خارجی است.

 

اشتراک در
اطلاع از
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
رپورتاژ آگهی پربازده
رپورتاژ آگهی پربازده
واحد تبلیغات