AMD یکی از قدیمیترین طراحان پردازنده است و در تاریخچه 50 ساله خود، همواره یک پای ثابت بحث علاقهمندان فناوری بوده است. داستان هیجانانگیزِ این شرکت پر است از موفقیتهای قهرمانانه، خطاهای احمقانه و موقعیتهایی که تنها یک قدم با خاک یکسان شدن، فاصله داشته است. در حالی که در این زمان، بسیاری از شرکتهای نیمههادی دیگر آمده و رفتهاند، AMD با طوفانهای متعددی روبرو شده و در نبردهای زیادی در دادگاهها و فروشگاهها جنگیده است.
در این مقاله نگاهی خواهیم انداخت به گذشته این شرکت، موقعیتهای پیچیده آن را تا به امروز بازبینی خواهیم کرد و خواهیم دید چه در انتظار این کهنهِسربازِ تراشهسازِ آمریکایی است. با ترنجی در قسمت دوم تاریخچه AMD همراه باشید.
زمانی که در قله قرار داشته باشید، تلاش زیادی میطلبد تا بتوانید موقعیت خود را حفظ کنید و همانجا بمانید، در غیر اینصورت، فقط یک مسیر وجود دارد.
هیچ رویدادِ واحدی که مسئولیت افول AMD را برعهده داشته باشد، وجود ندارد. در واقع چندین و چند عامل در از عرش به فرش رسیدن AMD، نقش داشتند. از بحران اقتصاد جهانی گرفته تا مدیریت داخلی اشتباه، پیشبینیهای مالی غلط و موفقیتها و اقدامات ناخوشایند اینتل.
بیایید نگاهی به اوضاع در اوایلِ ۲۰۰۶ بیندازیم، بازار پردازندهها پر شده بود از محصولات AMD و اینتل اما AMD محصولات استثنایی مانند سری Athlon 64 FX داشت که بر پایهِ ریزمعماریِ K8 توسعه یافته بودند. FX-60 پردازندهای دو هستهای با فرکانس ۲.۶ گیگاهرتز و FX-57 یک پردازنده تک هستهای با فرکانس ۲.۸ گیگاهرتز بود. هر دوی این محصولات در زمان خود از لحاظ عملکرد بسیار خوب ارزیابی میشدند.
FX-60 با قیمتی زیاد در حدود ۱۰۰۰ دلار عرضه میشد و البته رقیب آن یعنی پنتیوم اکستریم ادیشن 955 نیز همین قیمت را داشت. در آن دوره، AMD حتی در کاربریهایی مانند سرور/ورکاستیشن هم دست بالا را داشت و تراشههای اپتِرون (Opteron) نمونههای موجود زِئون (Xeon) را به راحتی شکست میدادند.
در آن طرف ماجرا مشکل اینتل ریزمعماری نِتبِرست (Netburst) بود، خط لوله بسیار عمیقی که زیربنای این معماری بود برای اینکه بتواند رقابتی باقی بماند، نیازمند فرکانس بالایی بود که در اینصورت هم نتیجه، افزایش مصرف انرژی و حرارتِ افسارگسیخته بود. در نهایت این معماری به محدودیتهای خود رسیده بود و امکان استخراج عملکرد بیشتر از آن وجود نداشت، در آخر روند توسعه آن متوقف و اینتل برای ساخت جانشین پنتیوم ۴، به سراغ ریزمعماری که پیشتر در سری پنتیوم پرو و پنتیوم M استفاده میکرد، رفت.
در نخستین تلاشِ اینتل پس از بازنشست کردن نتبرست، این شرکت Yonah را برای پلتفرمهای قابل حمل معرفی و سپس معماری دو هستهای Conroe را در آگوست ۲۰۰۶ رونمایی کرد. علاوه بر این، آنها برندِ پنتیوم را که زمانی جزو بالاردهترین سری پردازندههای اینتل بود، به عنوان نماینده محصولات ردهپایین خود اعلام کردند و در یک چشم بر هم زدن، ۱۳ سال سلطه برند پنتیوم در صدر بنچمارکها به پایان خود رسید.
حرکت به سمت طراحی تراشه کم مصرف و با خروجی بالا باعث شد تا اینتل صدرِ جدول را بار دیگر از آن خود کند و در اکثر مصارف، انتخاب اول خریداران قرار گیرد. در پایان ۲۰۰۶، AMD تا حد زیادی از سبد خرید مشتریان حذف شده بود اما این آخر ماجرا نبود، یک تصمیم مدیریتی بد دیگر، باعث شد که این شرکت مستقیماً به سمت تهِ دره سقوط کند.
سه روز قبل از معرفی پردازندههای سری Core 2 Duo توسط اینتل، مدیرعامل AMD که در آن زمان هِکتور روئیز (Hector Ruiz) بود (مدیرعامل قبل از او، جری سندرز، ۴ سال قبلش بازنشسته شده بود)، در تاریخ ۲۴ جولای ۲۰۰۶ از خرید شرکت سازنده تراشههای گرافیکی ATI خبر داد که قرار بود با مبلغ ۵.۴ میلیارد دلار انجام شود و ۴.۳ میلیارد دلار آن به صورت نقد و وام و ۱.۱ میلیارد دلار نیز خرید ۵۸ میلیون سهم ATI بود. مبلغِ هنگفتِ خرید آن را به قمار بزرگی تبدیل میکرد و شامل ۵۰ درصد ارزش کل بازار AMD در آن زمان میشد، در حالی که خرید ATI توسط AMD منطقی به نظر میآمد اما قیمت خرید به هیچ عنوان منطقی نبود.
ATI بالاتر از چیزی که بود، ارزشگذاری شده بود و سود عملیاتی آن نیز حتی نزدیک به این رقم هم نمیشد. این شرکت هیچ مرکز تولیدی نداشت و تقریبا تمام داراییهایی آن مربوط به پتنتهای ثبت شدهاش میشد. در نهایت AMD متوجه اشتباه خود شده بود و زمانی که کار از کار گذشته بود، در بازبینی دوباره، مبلغ عظیمِ ۲.۴۵ میلیارد دلار را از ارزشِ ATI کم کرد.
برای اینکه درک کنید چه مقدار آیندهنگری مدیرانِ AMD در آن زمان کم بود، این شرکت شاخه Imageon از ATI، که به گرافیکهای قابل حمل مربوط میشد را به مبلغ تنها ۶۵ میلیون دلار به کوالکام فروخت؛ بخشی که الان به نام Adreno شناخته میشود و یک قسمت حیاتی از تراشههای اسنپدراگون محسوب میگردد!
برای اینکه درک کنید چه مقدار آیندهنگری مدیرانِ AMD در آن زمان کم بود، این شرکت شاخه Imageon از ATI که به گرافیکهای قابل حمل مربوط میشد را به مبلغ تنها ۶۵ میلیون دلار به کوالکام فروخت؛ بخشی که الان به نام ادرنو شناخته میشود و یک قسمت حیاتی از تراشههای اسنپدراگون محسوب میگردد! جالب است که بدانید عبارت Adreno از تغییر مکان واژههای Radeon به وجود آمده است.
علاوه بر این Xilleon که تولیدکننده تراشههای مجتمع ۳۲ بیتی برای تلویزیونهای دیجیتال و تیوی باکسها بود و در تصاحب ATI قرار داشت و سپس به تصاحب AMD درآمد، به مبلغ ۱۹۲.۸ میلیون دلار به برادکام (Broadcom) فروخته شد.
علاوه بر هدر دادن منابع مالی شرکت، پاسخ نهایی AMD به معماری جدید اینتل نیز به هیچ وجه کافی نبود. دو هفته پس از رونمایی از پردازندههای Core 2، دِرک مِیِر (Dirk Meyer) که آن زمان مدیر اجرایی بود از نهاییشدن معماری K10 با کد بارسلونا خبر داد. از آنجایی که امکان تولید پردازندههای ۴ هستهای با این معماری وجود داشت و از طرفی تراشههای زئونِ رقیب حداکثر در دو هسته عرضه میشدند، این میتوانست حرکت قاطعی در بازار سرورها باشد.
سرانجام پردازندههای سرور جدید اپترون در سپتامبر ۲۰۰۷ با هیاهوی زیاد عرضه شدند اما خیلی زود با پیدا شدن باگی که در شرایط بسیار خاص و در نتیجه نوشتن دادههای تو در تو توسط حافظه نهان باعث توقف انجام عملیات میشد، عرضه این پردازندهها متوقف شد.
سرانجام پردازندههای سرور جدید اپترون در سپتامبر ۲۰۰۷ با هیاهوی زیاد عرضه شدند اما خیلی زود با پیدا شدن باگی که در شرایط بسیار خاص و در نتیجه نوشتن دادههای تو در تو توسط حافظه نهان باعث توقف انجام عملیات میشد، عرضه این پردازندهها متوقف شد. در عین حال یک بروزرسانی بایوس برای پردازندههای فروخته شده عرضه شد که مشکل را حل میکرد اما با کاهش ۱۰ درصدی عملکرد همراه بود. در نهایت 6 ماه پس از توقف تولید، نسخه بدون مشکل این پردازندهها در قالب ویرایشِ B3 عرضه شد و این در شرایطی بود که هم اعتبار شرکت و هم فروش پردازندهها آسیب دیده بود.
AMD در پایان ۲۰۰۷ با عرضه طراحی ۴ هستهای معماری K10 در قالب پردازندههای دسکتاپ، نخستین پردازندههای ۴ هستهای خود را که برای مصرفکنندگان عمومی ساخته شده بود، روانه بازار کرد. در آن زمان اینتل پردازنده ۴ هستهای Core 2 Quad Q6600 را در چنته داشت که حتی همین الان هم برای بسیاری از مشتاقان رایانههای شخصی نامی آشناست. بر روی کاغذ، معماری K10 طراحی برتری داشت و هر ۴ هسته بر روی یک تراشه واقع شده بودند، در صورتی که در Q6600 از دو تراشه مختلف بر روی یک پکیج استفاده شده بود. با اینحال AMD نمیتوانست به فرکانس پیشبینی شده برسد و بهترین نسخهای که عرضه کرده بود فرکانسی برابر با تنها ۲.۳ گیگاهرتز داشت؛ در مقایسه با Q6600 حدود ۱۰۰ مگاهرتز فرکانس کمتری داشت و البته کمی هم گرانتر بود.
یکی از تصمیمات عجیبِ AMD، در ارائه سری جدیدی از پردازندهها با نام فِنوم (Phenom) بود. اینتل مدتی قبل به دلیل همسانشدن نام پنتیوم با قیمت زیادتر، مصرف بیشتر و عملکرد کمتر آن را به عنوان گزینه ردهپایین خود انتخاب و سری Core را جایگزین آن ساخته بود. از طرف دیگر، اتلون نامی بود که خورههای فناوری کاملاً با آن آشنا بودند و از اعتبار بسیار خوبی هم در میان عموم برخوردار بود. به هر حال پردازندههای سری فنوم عرضه شدند و در حقیقت خیلی هم بد نبودند، بلکه فقط در حد و اندازه پردازندهای به خوبی Core 2 Quad Q6600 نبودند، محصولی که پیش از این در بازار موجود بود و قابلیت اورکلاکِ بسیار بهتری هم داشت.
اما عجیبتر اینکه AMD آگاهانه تلاش میکرد تا از تبلیغات دوری کند و اینکه تقریبا هیچ حضور فعالی هم در سمت نرمافزاری ماجرا نداشتند، حوزهای که اینتل حضور سازندهای در آن داشت.
یکی دیگر از دلایل افول AMD به اقدامات ناخوشایند اینتل مربوط میشد که هدف آن جلوگیری از هرگونه رقابت بود. در این دوره از زمان، AMD نه تنها با تراشههای اینتل رقابت میکرد، بلکه با فعالیتهای انحصارگرانه آن نیز باید مقابله میکرد که شامل دادن مبلغهای بسیار زیاد در حد میلیاردها دلار به OEMها برای کنار گذاشتن پردازندههای AMD در رایانههای جدید بود.
تنها در سه ماههِ اولِ ۲۰۰۷، اینتل مبلغ هنگفت ۷۲۳ میلیون دلار را به دِل (Dell) پرداخت کرد تا تنها تامینکننده پردازندهها و چیپستهایش باشد، این مبلغ ۷۶ درصد درآمد عملیاتی دل را که مجموعا ۹۴۹ میلیون دلار بود، شامل میشد. بعدها AMD با دریافت ۱.۲۵ میلیارد دلار توافقنامهای را با اینتل امضا کرد که به این قضیه مربوط میشد. جالب اینکه که در زمان اقدامات ناخوشایند اینتل در جهت انحصارگرایی، خودِ AMD هم منابع کافی برای ساخت و تامین پردازندههای مورد نیاز OEMها را نداشت.
البته اینتل حتی نیازی به انجام این کارها هم نداشت، بر خلاف AMD، آنها در آن زمان هدفگذاری بلند مدت سفت و سختی داشتند و علاوه بر این محصولات بیشتر و پتنتهای بیشتری هم دارا بودند. هیچ رقیبی منابع مالی که اینتل در اختیار داشت را حتی نمیتوانست تصور کند، آنها در آخر ۲۰۰۹ بیش از ۴۰ میلیارد دلار سود و ۱۴ میلیارد دلار درآمد عملیاتی داشتند که این بودجه بسیار زیادی را برای آنها در بخشهای بازاریابی، پژوهش و توسعه نرمافزار فراهم میکرد و حتی با دارا بودن چندین کارخانه ساخت تراشه، اینتل میتوانست تراشهها را بر اساس محصولات خودش و جدول زمانی توسعه محصول بهینه کند. این موارد باعث میشد که AMD برای کسب سهم از بازار پردازندهها به تلاش بسیار زیادی نیاز داشته باشد.
چند میلیارد دلار پرداخت اضافه برای تصاحب ATI و بدهی وامهای دریافت شده، جانشین ناامید کننده برای K8، تراشههای مشکلدار، سنگاندازیهای اینتل و موارد دیگر همه مشکلاتی بودند که AMD را ضعیف و ضعیفتر کرده بودند. اما اینجا انتهای کار نیست، قرار است اوضاع از این هم بدتر شود.
در ۲۰۱۰ اقتصاد جهانی در تلاش بود تا از بحران اقتصادی که در ۲۰۰۸ شکل گرفته بود، رهایی پیدا کند. AMD چندین سال قبل از آن، بخش حافظههای فلش خود را به همراه تمام کارخانههای ساخت تراشه فروخته بود که در نهایت همه آنها به گِلوبالفاندریز (Global Foundries) بدل گشتند که تا همین امروز نیز AMD برای تولید بعضی محصولات خود از آن استفاده میکند. AMD مجبور شد تا ۱۰ درصد از نیروهای خود را برای ذخیره هزینهها اخراج کند و تمام اینها باعث شد تا AMD بسیاری از حوزههایی که قبلا در آنها فعالیت میکرد را رها کند و تمام تمرکز خود را بر روی طراحی پردازنده بگذارد.
AMD به جای بهبود معماری K10، تصمیم گرفت تا به کلی معماری جدیدی را پایهریزی کند و در انتهای ۲۰۱۱ ریزمعماری بولدوزر (Bulldozer) معرفی شد. با اینکه معماریهای K8 و K10 واقعا چند هستهای و چند نخی بودند اما معماری جدید بر پایه مفهوم چندنخیِ خوشهبندی شده (Clustered Multithreading) توسعه یافته بود.
معماری بولدوزر از یک طراحی ماژولار و در عین حال اشتراکی استفاده میکرد. هر شاخه (یا ماژول) دارای دو واحد محاسبات اعداد صحیح بود اما این دو کاملا مستقل نبودند بلکه از حافظهِ نهانِ دستورالعملِ سطحِ یک، حافظهِ نهانِ دادهِ سطحِ دو، واحد واکِشی/رمزگشایی و در نهایت واحد محاسبات اعداد اعشاری به صورت مشترک استفاده میکردند.
AMD به اندازهای از این معماری اطمینان داشت که حتی نام فنوم را هم از روی آن برداشت تا به روزهایی طلایی Athlon FX اشارهای داشته باشد و از همین رو نام نخستین پردازندههای بر پایه این ریزمعماری را مختصرا AMD FX نهاد.
هدف نهایی این تغییرات در معماری، این بود تا سایز نهایی تراشه کاهش پیدا کند و از لحاظ مصرف انرژی بهینهتر گردد. تراشههای کوچکتر در فرآیند ساخت دارای درصد خرابی کمتری هستند که به سود بالاتر منجر میشود و همچنین با افزایش بهینگی مصرف انرژی میتوان فرکانس را تا حد بسیاری افزایش داد. علاوه بر این، طراحی خوشهای مقیاسپذیر این معماری، آن را برای بازارهای بیشتری هم مناسب میساخت.
در نهایت پردازندههای این سری در اکتبر ۲۰۱۱ معرفی شدند که بهترین مدل در بین آنها FX-8150 بود، این پردازنده از ۴ خوشه مختلف استفاده میکرد اما به عنوان یک پردازنده ۸ هستهای با ۸ نخ به بازار معرفی شد که در حقیقت هر خوشه دارای دو هسته بود. در این زمان پردازندهها چند فرکانس مختلف داشتند، فرکانس پایه FX-8150 برابر با ۳.۶ گیگاهرتز بود و در نهایت به ۴.۲ گیگاهرتز میرسید. سطح تراشه این پردازنده برابر با ۳۱۵ میلیمتر مربع و توان طراحی حرارتی آن نیز ۱۲۵ وات بود. اینتل پیشتر پردازنده Core i7 2600k را معرفی کرده بود که دارای ۴ هسته و ۸ نخ بود که حداکثرِ فرکانسش به ۳.۸ گیگاهرتز میرسید. این پردازنده با مساحت ۲۱۶ میلیمتر مربع به صورت قابل توجهی کوچکتر از نمونه AMD بود و همچنین ۳۰ وات مصرف انرژی کمتری هم داشت.
بر روی کاغذ پردازندههای بولدوزر بسیار قوی به نظر میرسیدند اما در عمل اینچنین نبود.
بر روی کاغذ پردازندههای بولدوزر بسیار قوی به نظر میرسیدند اما در عمل اینچنین نبود. در واقع در فعالیتهایی که نیاز به چندین نخ داشت گاهی اوقات پردازندههای FX عملکرد بسیار درخشانی از خود نشان میدادند اما در فعالیتهای تک نخی عملکرد آنها با وجود فرکانس بسیار بیشتر نسبت به سری فنوم، برابر با آنها بود.
AMD میلیونها دلار برای تحقیق و توسعه معماری بولدوزر هزینه صرف کرده بود و نمیتوانست آن را به همین راحتی کنار بگذارد و خرید ATI نیز در حال به ثمر رسیدن بود. در دهه قبل، اولین تلاش AMD برای ترکیب CPU و GPU در یک پکیج به نام فیوژِن (Fusion) دیر به بازار عرضه شده بود و به صورت ناامید کنندهای ضعیف بود. AMD با به پایان رساندن این پروژه تجربیات زیادی در این زمینه کسب کرده بود که بعدها در شاخههای دیگر از آن استفاده کرد. در اوایل سال ۲۰۱۱، این شرکت معماری جدید دیگری را هم به اسم بابکَت (Bobcat) معرفی کرده بود.
این معماری کاربریهای کممصرف همچون سامانههای نهفته، تبلتها و نوتبوکها را هدف گرفته بود. بابکت دقیقا بر خلاف بولدوزر طراحی شده بود و به جز تعداد معدودی خط لوله چیز دیگری نداشت و در نهایت بسیار ساده بود.
از آنجایی که کنسولها معمولا با کمترین قیمت ممکن ساخته میشوند، سود حاصل از قطعات آنها نیز کم است اما نباید این نکته را فراموش کرد که در نهایت میلیونها عدد از این قطعات ساخته خواهد شد. عرضه این SoC، توانایی AMD در ساخت سیستمهای روی یک تراشه را به بقیا رقبا ثابت کرد.
AMD سالیانِ سال همچنان مشغول به کار بر روی معماری بولدوزر بود و بعد از معرفی اولیه پردازندههای بر اساس این معماری، تنها یک سال بعد معماری Piledriver را عرضه کرد که در نهایت و در سال ۲۰۱۴ بهترین پردازنده آن با نام FX-9590 برای عموم عرضه شد که با فرکانس ۵ گیگاهرتز و مصرف انرژی 220 وات، یک غول به تمام معنا به نظر میرسید. در نهایت معماریهای دیگری بر اساس بولدوزر مانند Steamroller و در نهایت Excavator (در ۲۰۱۱ معرفی شد اما تا ۴ سال بعد محصولاتی از این معماری استفاده میکردند)، معرفی شدند که تمرکز آنها به جای ارائه ویژگیها و قابلیتهای جدید، بر روی کاهش مصرف انرژی بود.
در این زمان روش نامگذاری پردازندههای AMD گیجکننده شده بود چرا که دیگر فنوم جایی در نامگذاری این شرکت نداشت و FX اعتبارِ خود را از دست داده بود. AMD برای رهایی از این مشکل پردازندههای دسکتاپ خود را که بر اساس معماری Excavator توسعه داده شده بودند، صرفا در قالب سری A عرضه میکرد.
بخش گرافیک شرکت نیز وضعیت نسبتا مشابهی داشت. AMD تا سال ۲۰۱۰ نام ATI را حفظ کرده بود و سپس نام خود را بر روی کارت گرافیکهای تولیدی میگذاشت. آنها همچنین با معرفی Graphics Core Next یا به اختصار GCN در انتهای سال ۲۰۱۱، دستی به سر و روی معماری که ATI توسعه داده بود، کشیدند که تا ۸ سال بعد هم در کارت گرافیکهای این شرکت استفاده میشد. این معماری در پلتفرمهای مختلفی همچون کنسولها، رایانههای رومیزی، لپتاپها، ایستگاههای کاری و سرورها استفاده شد و حتی همین الان هم به عنوان معماری گرافیک مجتمع، در APUهای AMD استفاده میشود.
ساختار پردازشگرهای GCN طوری توسعه داده شده بود که منابع محاسباتی بسیار عظیمی داشتند اما استفاده از این قدرت آسان نبود. قدرتمندترین نسخهای که AMD از این معماری عرضه کرد تراشه وِگا ۲۰ بود که در کارت گرافیک Radeon VII به کار گرفته شد. این کارت گرافیک دارای توان محاسباتی عظیم ۱۳.۴ ترافلاپس و پهنای باندی برابر با ۱۰۲۴ گیگابایت بر ثانیه است اما همچنان نمیتواند در بازیها با بهترین کارت گرافیک انویدیا رقابت کند.
محصولاتِ رادئون عموما به حرارت بالا، نویز زیاد و پرمصرف بودن شهرت داشتند.
محصولات رادئون عموما به حرارت بالا، نویز زیاد و پرمصرف بودن شهرت داشتند. این معماری نخستین بار در کارت گرافیکهای سری رادئون 7000 به کار گرفته شد، کارت گرافیک HD 7970 یکی از این محصولات بود که در بارگذاری کامل به بیش از ۲۰۰ وات توان نیاز داشت که البته بخشی از آن به لیتوگرافی نسبتا بزرگ آن که فرایند ۲۸ نانومتری TSMC بود نیز مربوط میشد. در نهایت GCN در قالب تراشههای وِگا ۱۰ در کارت گرافیک Radeon RX Vega 64 به بلوغ رسید اما حتی این تراشه هم که با فرایند ۱۴ نانومتری گلوبالفاندریز تولید میشد، از لحاظ مصرف انرژی بهبودی نداشت و بالغ بر ۳۰۰ وات انرژی مصرف میکرد. با اینکه AMD گستره محصولات نسبتا خوبی داشت اما آنها به خوبی رقبا نبودند و این شرکت همواره برای دریافت منابع مالی کافی در تقلا بود.
تنها با یک نگاه به وضعیت مالی شرکت در فاصله ۲۰۱۱-۲۰۱۶ میتوان بهراحتی حدس زد که AMD در دردسر بزرگی گیر افتاده بود.
با اعلام گزارش مالی ۲۰۱۶، ۴ سالی متوالی بود که AMD پی در پی ضرر میدید (گزارش مالی فاجعه ۲۰۱۲ به دلیل کسرِ قیمت ۷۰۰ میلیون دلاری گِلوبالفاندریز بود). حتی با وجود فروختن کارخانهها و شاخههای مختلف و موفقیت تراشههای به کار رفته در پلیاستشین ۴ و ایکس باکس وان، بدهیها همچنان بالا بودند و داستان ضررهای AMD ادامه داشت.
پایان قسمت دوم از سوم، دیدگاه شما چیست؟
اخبار جدید:
هواوی در حال آزمایش دستگاهی با سیستم عامل اندروید و Harmony OS است.
http://uupload.ir/files/ar27_huaweiailesitr_1597309728.jpg
میت x2 mate x2
http://uupload.ir/files/f802_tech.proximity_1597312261.jpg
واقعا پیشرفت به این میگن👌💕
منظورت amd است؟
نه منظورم دنا پلاسه😅😄 آره دیگه پیروزی جان
گفتم شاید در مورد پستی که گذاشتم هم باشه!.
شرکت amd اسم قبلیش ati بود یادمه محصولات خوبی میزد
تا 86 88 اینجا ها بود یهو غیب شد تا چند سال پیش
اینتل با خیال راحت فناوری هاش را خیلی خیلی دیر بروز میکرد
بعد فناوری های این شرکت را دید اون هم به تکاپو افتاد و انواع محصولات سی پی یو
و چند هسته ای و… زد
اگر ترس نباشه فناوری هاشون را رو نمیکنند و نمیزنند
مثالش مثله سامی…
یک مثال ساده و روشن
و عین واقعیت!.
👏👏👏👏👏
گیم اینتل
مولتی تسکینگ AMD
داستان اینل و ای ام دی مثل رئال و بارسا هست!