با قسمت دوم از مقاله در خدمت شما هستیم، همانطور که قبلا گفته شد در این مقاله سعی شده تا بازیهایی که اولا از پتانسیل بالایی برای موفقیت و جذب مخاطب برخوردارند و ثانیا همانند برخی از بازیهای محبوب دیگر اسمی در نکردهاند را مورد توجه قرار دهیم، پس از دست ما دلخور نباشید که چرا بازی X یا Y در لیست حضور ندارند. همچنین در این پست تصمیم گرفتیم تا بیشتر از قبل، جزئیات هر عنوانی را بررسی کنیم. با ترنجی همراه باشید.
در اینجا نگاهی بر ادامه قسمت قبل و پنچ عنوان از بهترین عناوین گمنام بازار خواهیم انداخت.
به جرات میتوان گفت که نبرد کامیونها (HARD TRUCK) از آن دسته بازیهایی است که در همان اولین دقایق، بازیباز را عاشق و دلباخته خود خواهد کرد، بدون هیچ اغراقی باید گفت این بازی در سبک خود یک شاهکار است که جای خالی نسخههای جدید آن خیلی احساس میشود.
این بازی یک بازی موفق و بی نقص است که تجربه آن به هرکسی و علاقهمند هر سبکی پیشنهاد میشود، بگذارید نگاهی نزدیکتر داشته باشیم بر نبرد کامیونها تا بدانید قضیه از چه قرار است؟
اول از هر چیز باید درباره دنیای این بازی حرف بزنیم، دنیایی که شما در آن حضور دارید یک دنیای عجیب و غریب است، این بازی شرح اتفاقات بعد از جنگ جهانی سوم است که بسیار استادانه به تصویر کشیده شده است، در این دنیا سالیان زیادی است که اجتماعات انسانی دیگر از هم پاشیده شده و بر اثر جنگهای اتمی بسیار شدید بین کشورهای مختلف اکنون دیگر نه دولتی باقی مانده، نه ملتی، نه فرهنگی، نه جامعهایی و نه تمدنی… .
در این دنیا دیگر قانونی وجود ندارد، دنیای سخت و طاقتفرسا که زندگی و دوام و بقا در آن تنها برای قویترهاست و باید ضعیفترها بمیرند. همه چیز دیگر در این جهان از بین رفته است. علم، تکنولوژی، شهرهای بزرگ، جوامع بشری و همه چیز، پس دنبال هیچ ردی از گذشته انسانها در این جهان نباشید. این بازی به خوبی توانسته است که واقعیتی انکار ناپذیر که ممکن است در انتظار آینده بشر باشد را به تصویر بکشد.
همه اینها به کنار، ما شاهد دخالت موجودات بیگانه در سرنوشت زمین هستیم، بله اکنون سالیان زیادی از ورود آنها به زمین میگذرد و شاید برایتان جالب توجه باشد که بگوئیم آنها اکنون با انسانها در حال زندگی کردن هستند و حتی آنها هم آدمهای خوب و آدمهای بد دارند.
خلاقیت نویسندگان و کارگردانان آن لذت این بازی را دوچندان کرده است، در این دنیا فقط یک چیز اهمیت دارد و آن هم بقا است، بله بقا! باید به هر روشی و به هر وسیلهای متوسل شد تا بقا را تضمین کرد، چیزی که اصلا وجود ندارد اعتماد است، دیگر اعتماد در این دنیا رنگ خود را باخته و اعتماد صرفا یک کلمه است. خلاقیت سازندگان بازی در آنجا معلوم میشود که حتی اگر خودتان هم فکر کنید درمییابید که تنها چیزی که میتوان با آن بقا را به دست آورد داشتن یک اسلحه آماده است، بله درست است این اسلحه همان کامیونهایی با طراحی عجیب و غریب و سلاحها و تجهیزاتی عجیب و غریبتر هستند.
هرکسی که بخواهد در این دنیا چندی بیشتر عمر کند نیاز به یک کامیون و صد البته تجهیز آن به سلاحهای مختلف دارد. داستان بازی درباره شخصی است که با عنوان پژوهشگر یا محقق شناخته میشود که پس از به قتل رسیدن پدرش و از بین رفتن تمام زندگیاش، خود را در دنیایی بزرگ و بیانتها، کاملا تنها میبیند و به دنبال سرنوشت خود درجادهها شب و روز مسیر را میپیماید. در این مسیر با شخصیتهای جدیدی آشنا میشود که به آنها کمک میکند یا از آنها کمک میگیرد، تجارت میکند، خرید و فروش انجام میدهد، دشمنان را از سر راه خود برمیدارد و نهایتا تمام این تلاشها برای پیدا کردن مقصود قاتلین پدرش است.
شما در این بازی ابتدا با یک کامیون ضعیف سرنوشت خود را آغار میکنید که خب البته برای ادامه چیز بدی هم نیست، هرچه جلو تر میروید با کسب پول بیشتر خواهید توانست کامیونهای بهتر و نیز سلاحها بهتری نیز خریداری کنید یا آنها را از دشمنان خود بردارید. کامیون در این بازی خود یک دنیای دیگر دارد، سادهتر بگوئیم هر کامیون از دو بخش کابین و انبار ساخته شده، کابین وظیفه هدایت کامیون، نصب سلاح و قطعات مختلف، نصب موتور را دارد و نیز انبار نقش یک محل ذخیره را داراست که میتوانید آیتمهای مختلفی همچون آهنپاره، سلاحها، مواد مصرفی، سوخت و… را بنابر ظرفیت، با آن حمل کنید.
در این بازی تعداد زیادی کامیون وجود دارد که تعداد آنها از 10 مدل مختلف هم عبور میکند، برای هر کامیون انبار و کابینهای مختلف با طراحیهای متفاوت و نیز کاربردهای متفاوتتری وجود دارد. شما میتوانید برای قسمت کابین یا انبار قطعات بهبود دهنده نیز نصب کنید که کاربردهای مختلفی همچون افزایش سرعت و قدرت موتور، کاهش مصرف سوخت، تاثیر تقویتی روی قدرت آتش و نواخت آتش سلاحها و … را دارا هستند.
سلاحهای این بازی به شدت متنوع بوده و این تنوع حتی به حدی است که دو نوع از یک سلاح ممکن است نوع آسیب رسانی متفاووتی داشته باشند. در این بازی انواع تیربارهای سبک، تیربارهای نیمه سبک و تیربارهای سنگین، سلاحهای ساچمهای با چاشنی انفجاری، توپهای برد کوتاه و برد بلند، توپهای نفوذی و انفجاری، سلاحهای لیزری(که الحق و الانصاف بهترین انتخاب هستند)، موشکهای نسبتا دور برد و حتی توپهای لیزری نیز وجود دارند که با یک شلیک یک کامیون را به تلی از ذغال و خاکستر تبدیل میکنند.
دنیای بازی بسیار بسیار بزرگ است و نقشههای بازی تنوع زیادی دارند، در جای جای نقشه مکانهایی برای تعمیر و تامین سوخت وجود دارند که اصولا هر کدام از آنها در هرجای نقشه نشان یک گروه با لوگو خاص خود را دارا هستند، در این بازی علاوه بر گروههای رسمی که برای همه شناخته شده هستند، تعداد زیادی ولگرد و راهزن نیز وجود دارند که انفرادی یا دسته جمعی به کامیونهای عبوری هجوم میآورند.
در بازی همانند سایر بازیهای ساخته شده دو نوع ماموریت وجود دارند که ماموریتهای اصلی با رنگ زرد و ماموریتهای فرعی با رنگ بنفش مشخص میشوند. در این بازی هنگام گشت و گذار درنقاط مختلف جهان، شهرها و خرابهها، که روزی نماد حیات و امید بودهاند را خواهید دید که الان بجز یک مشت خرابهی سوراخ موش که مدفن انسانهای بیگناه است هیچ چیزی دیگر وجود ندارد.
صداگذاری و انتخاب موزیکهای متناسب با هر نقشه و هر موقعیت مکانی و زمانی نشان از هوش سرشار تیم سازنده دارد، صداگذاری بسیار خوب انجام شده و موزیکهای بازی شما را غرق در محیط بازی خواهند کرد که به راستی برای این بازی سبک جدید از موسیقیها ساخته شده، موسیقیهایی که حس نا امیدی و امید را باهم به مخاطب القا خواهند کرد و به زبان بی زبانی میگویند به دنبال سرنوشتت در دنیای جدید باش و باید گفت قدرت موسیقی در این بازی فراتر از گیم پلی و گرافیک و همتراز داستان است.
گرافیک این بازی در زمان خود عالی محسوب میشود، روند و پیشبرد بازی همانند سایر بازیهای دیگر است با این تفاووت که شما در این بازی میتوانید انتخابهای متفاوتی داشته باشد که هرکدام شما را در مسیری جدید قرار خواهند داد. این عنوان به راستی شایسته حضور در لیست بود که متاسفانه یک عنوان گمنام محسوب میشود که اگر دوست داشتید آن را تجربه کنید نه، بلکه حتما آن را تجربه کنید.
دوباره نوبت به یک عنوان استراتژیک میرسد که نگاهی بر آن بیندازیم، این بازی در واقع به صورت دو نسخه ارائه و عرضه شده که در یک نسخه به اسم Tales of valor و در نسخه دیگرش که با هم مرتبط هستند به اسم opposing fronts شناخته میشود. گروه شجاعان (Company of heroes ) از آن عناوینی است که با تجربه آن مهارت خاص سازندگان را درخواهید یافت، در عمل این بازی نیز واقعا میتواند کاربر را به فضای دوران جنگ جهانی دوم ببرد، این بازی از آن بازیهایی است که نیاز به مدیریت بسیار قوی دارد که فقدان آن مساوی است با شکست و تسلیم شدن و فنا در برابر دشمن.
اگر حس میکنید میتوانید یک فرمانده شجاع و قدر باشید که در برابر سیل مشکلات و هجوم دشمن میتواند تصمیمهای درست، به موقع و سرنوشتساز بگیرد، پس حتما این عنوان را تجربه کنید، همانطور که گفتیم این بازی شما را به دوران جنگ جهانی دوم میبرد، دوران نبرد متحدین و متفقین که در این بازی آنقدر خوب به تصویر کشیده شده است که متعجب خواهید شد، این بازی داستان خاصی درباره یک شخصیت ثابت را ندارد بلکه در هر سناریو خوب یا بد بودن، اصلی یا فرعی بودن را شما خودتان انتخاب خواهید کرد.
در این بازی ما با نیروی کشورهای مختلفی سر و کار داریم، آمریکا، انگلیس و آلمان به عنوان سه کشور اصلی این بازی و کانادا و لهستان نیز به عنوان کشورهای فرعی در قالب کشور انگلیس در این عنوان نقش دارند، برای هر کشور سناریویی متشکل از تعداد خاصی از مراحل در نظر گرفته شده است، 3 سناریو صرفا مربوط به آلمان هستند که عبارتند از سناریو نیروی زرهی آلمان (Panzer) که شرح دلاوری یگان پانزر در بازپس گیری مناطق اشغال شده آلمان توسط انگلیس است، سناریو دوستداشتنی تانک تایگر(Tiger) و شرح موفقیتهای مختلف این تانک زرهی در اولین روزهای حضور در میدان نبرد و نهایتا سناریو نیروی زمینی آلمان در دفاع از خطوط مرزی در آخرین روزهای جنگ جهانی و شرح عقب نشینی ذلتبار آلمان از مواضع خود که همزمان است با شکست تانک افسانهای تایگر.
طولانیترین سناریو مربوط به کشور آمریکا و کوتاهترین آن مربوط به نیروی زمینی آلمان در دفاع از خطوط مرزی در آخرین روزهای جنگ جهانی میباشد اما این کوتاه بودن صرفا یک اسم است و درعمل تیم سازنده به خوبی توانسته است در همین چند مرحله به خوبی داستان کاملی با جزئیات فراوانی را بگنجاند. این بازی برمبنای ساخت و ساز و پیشرفت و توسعه ساخته شده است، یعنی درهر مرحله و هر قسمتی باید پایگاه خود را بنا کنید، مواضع دفاعی را مستقر کنید، نیروهای مختلف با انواع تخصصها را در اختیار بگیرید و نهایتا نبض جنگ را در دست خود گرفته.
در این عنوان هر کشوری دارای یک یا چند قابلیت، تخصص و تاکتیک خاص و بسیار مفید برای پیشبرد مرحله دارد، به عنوان مثال نیروهای بریتانیا دارای یگان هلیبورن هستند که در کسری از ثانیه میتوانید در هر نقطه از نقشه پیاده شوند یا سربازان پیاده میتوانند در مدت زمانی نسبتا کوتاه توپهای اختفا شده خود را بنا کنند، یا نیروی زرهی یگان پانزر آلمان میتواند خیلی سریع تعداد زیادی تانک پانزر را جهت دفاع یا حمله، فرا بخواند یا به صورت تخصصی در ساخت انواع زرهپوشهای سنگین و سبک سر رشته دارد.
بهترین سناریو قطعا سناریو کشور آمریکا میباشد چرا که تلفیقی از مبارزات یگان هوابرد، نیروی زرهی، نیروی زمینی و یگان پشتیبانی است. هر کشور با پیشبرد میدان نبرد و از سر راه برداشتن دشمن موفق به کسب XP خواهد شد که از آنها برای فعال کردن مهارتها یا قابلیتها استفاده خواهند کرد، بدین ترتیب که شما از بین 3 دسته از مهارتها و قابلیتهای نیروی زمینی، هوایی و زرهی مجاز به استفاده از آنها خواهید شد. مثلا برای نیروی زرهی، تعمیر سریع تر تانکها و برای نیروی هوایی، توان استفاده از یگان هلیبرن و برای نیروی زمینی، توان استفاده از توپخانه سنگین در نظر گرفته شده است که بنابر هر مرحله و میزان توان دشمن و نیاز خود باید آنها را انتخاب و استفاده نمود.
روند بازی به این شکل است که در هر نقشه تعداد زیادی نقاط وجود دارند که با تصرف و پائین کشیدن پرچم آنها منابع خود را تامین خواهید کرد، 3 نوع منبع بازی شامل نیروی انسانی، سوخت و مهمات است که بنابر میزان زمان تصرف نقاط و تسلط بر آن میتوانید به کسب این 3 منبع بپردازید، همچنین نقطه چهارم که تعیین کننده سرنوشت بازی است با نام نقاط استراتژیک شناخته میشوند که با تسلط بیشتر بر آن امتیاز و میزان امید شما بالاتر رفته و دشمن از تصرف آن نا امید خواهد شد و سرنوشت بازی بدین شکل رقم میخورد.
هر کشور نیروهای خاصی در خدمت دارد، مثلا سربازان وظیفه، یگان رنجر، یگان هلیبورن، مهندسین جنگ برای ساخت و ساز، تک تیراندازان، دسته تیربارچی و دسته خمپاره انداز، دسته خدمه توپهای ضدتانک و …. که از هرکدام با توجه به نیاز خود و تخصصی آنها باید استفاده کرد، بهترین روش برای شکست بهتر دشمن استفاده ترکیبی از یگانهای در دسترس است.
مثلا یک تانک از فاصله دور به سختی میتواند خدمه توپ ضد تانک را مورد هدف قرا دهد اما این کار برای تک تیراندازان آب خوردن است یا برای راحتی کار یگان زرهی و تانکهای سنگین بهترین کار همراهیکردن تانکها با چند زرهپوش سبک است که قدرت و سرعت زیادی در مانوردهی دارند و به همین ترتیب استفاده ترکیبی از یگانها موجب راحتی کار خواهد شد.
جزئیات بازی بسیار دقیق و واقعی به تصویر کشیده شده است، با چرخش زاویه دوربین حتی میتوانید دوخت لباس سربازان و جزئیات صورت آنها را هم مشاهده کنید. جزئیات کلی در تمام بازی بسیار استادانه به تصویر کشیده شده است. سیستم مبارزه در نوع خود خلاقانه است و بدین ترتیب است که هر سرباز توانایی پوشش هم تیمیهای خود را دارد که در برابر تعداد کمتر دشمن شانس بیشتر برای پیروز شدن را خواهید داشت. سیستم افزایش مهارت هم در نوع خود واقعا خوب و کارآمد طراحی شده است که از این لحاظ کمبودی ندارد.
سربازان تازه به خدمت گرفته شده در ابتدا با دیدن دشمن شدیدا دنبال سنگر گرفتن هستند اما به مرور زمان و افزایش مهارت تا درجه 3 سربازان قدرت بیشتر و دقت بیشتری به دست میآورند تا جایی که در برابر زره پوشهای سبک هم توان استقامت هم خواهند داشت. این نوع از تخصیص مهارت صرفا برای سربازان پیاده نظام نیست بلکه همه نوع وسیلهای که دراختیار دارید این توانایی را خواهند داشت.
سیستم ساختمان و بناسازی بسیار خوب کار شده و هر کشوری به میزان بسیار زیادی تفاووت و تنوع را در خود دارا میباشد، به طور مثال کشور انگلیس بناهای اصلی خود که در واقع کامیونهای فرماندهی هستند را میتواند جابجا نماید.تنوع در محیط، مراحل، آب و هوا، امکانات و … باعث میشود هیچگاه حس تکراریبودن را نداشته باشید.
هر سرباز یا تجهیزاتی قابلیت تجهیز و ارتقا بیشتر را دارا هستند به عنوان مثال میتوان مهندسین ساخت و ساز را به مین یاب یا سلاح آتشافکن، یا تانکی را به تیربار روی برجک و مینروب مکانیکی یا دستهای از سربازان را به سلاحهای اتوماتیک یا سلاح ضدتانک مجهز نمود.
صداگذاری و آهنگهای طول بازی بسیار زیبا و حماسی هستند که حس و حال جدیدی به بازی خواهند داد، مهمتر از همه اینکه در قسمت Skirmish به حدی تنوع نقشهها زیاد است که در میان آنها گم میشوید. این بازی خاطرهانگیز را از دست ندهید.
عنوانی همچون فرار بزرگ (The Great Escape) اصلا و ابدا چیزی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن رد شد، این عنوان با بهرهگیری از داستانی زیبا و دوست داشتنی روایتگر سربازان اسیری است که در جنگ جهانی دوم در زندانهای آلمان به دنبال راهی برای برونرفت و خروج از زندان بودند، داستان بازی گرچه یک داستان عمیق نیست اما به خوبی ترس، اضطراب، درد و رنج اسیران جنگی را که در تلاش برای فرار از زندان بودند را به خوبی به تصویر کشده است.
این بازی نیاز به مهارت خاصی دارد که بتوانید همه کارها را سر وقت مناسب انجام دهید و به نحوی هوش و تواناییهای فردی شما را به چالش میکشد و خاطرات شیرین آن را هیچگاه فراموش نخواهید کرد. در این عنوان باید به بهترین شکل ممکن کارهای مربوط به فرار از زندان را انجام دهید تا دوباره مقصدتان زندان نباشد.
این بازی دارای داستانی حول محور یک شخصیت ثابت نمیباشد بلکه در هر یک یا چند مرحله نقش یکی از افراد مختلف چون خلبان ارتش انگلیس، ستوان ارتش سلطنتی بریتانیا، سرباز وظیفه ساده و…. را خواهید داشت، برای انجام فرار از دست دشمن نیاز به آیتمهای مختلفی دارید که هرکدام ازآنها نقشی اساس در پیشبرد نقشه فرار دارد.
علاوه بر این بازی تنها دارای بعد فکری و ثابت در به چالش کشیدن هوش نیست بلکه در این بازی بعد اکشن و درگیری مستقیم نیز وجود دارد که البته میتوان از سیستم مبارزات آن چند عیب اساسی گرفت اما به صورت کلی مشکلی در روند بازی ایجاد نخواهد شد.
در عنوان فرار بزرگ تمام شخصیتهای بازی برگرفته از نسخه تلویزیونی آن است که تفاووت برجسته بازی و نسخه تلویزیونی آن در این است که در نسخه ویدیو گیم تمام افراد پس از گذر از سختیهای مختلف موفق به فرار از خاک آلمان میشوند اما در نسخه تلویزیونی آن، نقشه فرار تقریبا برای همه با شکست مواجه میشود.
تیم سازنده بازی بیش از پیش احتمال دست دادن حس تکراری بودن به بازیباز را داده است و به همین دلیل تلاش زیادی برای ایجاد تنوع در مراحل، شخصیتها، مکانهای فرار، زمانهای فرار، وسایل مورد نیاز برای فرار و روشهای مختلف فرار داشته است.
مراحل بازی همانطور که گفتیم ثابت نیستند و در این بازی زندان فقط به اسم حصار به تصویر کشیده نشده است بلکه باید از اردوگاههای کار اجباری، زندانافسران، پایگاههای هوایی، مناطق کوههای بلند برفی، شهرها و روستاهای مختلف، پایانه راهآهن، مسیر عبوری قطارها و ماشینها، همکاری با دستههای مقاومت مردمی فرانسه نیز جاهایی هستند که شما دائما در حال فرار از آنها هستید.
نکته مهمی که باید به آن اشاره کرد، این است که همه کاری که باید بکنید فرار کردن تا بینهایت نیست، بلکه برخی از مراحل کارهای مختلفی را در برمیگیرند مثل از سر راه برداشتن یک فرمانده یا ژنرال خاص یا از بین بردن اطلاعات به جا مانده از هواپیماهای بمب افکن خودی.
روند بازی به شکلی است که بازیباز دائما به انجام و پیشبرد مراحل تشویق میشود و این دقیقا همان چیزی است که سازنده از پس از به خوبی بر آمده است تا بتوان مراحل زیاد بازی و مدت زمان زیاد هرکدام از آنها در مدت خاصی سپری شود و به دلیل گستردگی مراحل بازیباز خسته نشود.
یکی از کارهای خاصی که به صورت معمول در بازی بسیار وجود دارد به دست آوردن یونیفرمهای مختلف ارتش آلمان است که از آن برای انجام نقشههای فرار در خارج از محدوده آسایشگاه یا اردوگاه کار اجباری استفاده کرد، مثلا برای استامپ کردن برگه عبور و مرور جعلی خود حتما باید با یک یونیفرم آلمانی این کار را انجام دهید وگرنه اصلا نخواهید توانست که حتی از محدوده اردوگاه هم عبور کنید.
از روشهای بسیار معمول در بازی نیز حفر تونل و توسعه آن با ابزار و آیتمهای مختلف است، در جاهایی که امکان برونرفت از اردوگاه با یک یونیفرم نباشد باید خودتان دست به کار شده و با حفرتونل زیر زمینی راهی به آن سوی زندان پیدا کنید.
در زمان خود این بازی گرافیکی اعتیادآور داشته چرا که گرافیک و تمام کارهای بصری به خوبی هرچه تمامترساخته و پرداخته شده است، افکتهای انفجار، حرکت سربازان، نوع مبارزه آنان، هوش مصنوعی و طراحی محیط و تنوع آن از نکات مثبت در بحث گرافیک است که در آن زمان همچین امکاناتی با موتورهای ساده بازی سازی کاری سخت و زمانبر بوده که سازنده بازی با اعمال این موارد توانسته جذابیت بازی را بالا نگه دارد.
صداگذاری بازی هم خوب است اما نه بسیار عالی، چرا که شرکت سازنده واقعا ظرفیت و پتانسیل آن را داشته است که بتواند در زمینه صداگذاری و موسیقی بهتر عمل کند، اما در هر صورت اینها مواردی است که خیلی ساده از کنارشان رد خواهید شد چون جذابیت بازی صرفا آهنگ نیست.
از هرچیز که بگذریم اکنون میرسیم به گیمپلی، گیمپلی بازی کمی خشک و کم تحرک طراحی شده است، بازیهای هم دوره این عناوین واقعا گیمپلی آنان یک سر و گردن از عنوان فرار بزرگ بالاتر است. البته اگر مبارزات و نبردهایی که با سلاح گرم صورت میگیرد و کلا مراحل اکشن را فاکتور بگیریم از این عیب هم میتوانید بگذرید چرا که گرافیک و داستان به خوبی از پس گیمپلی و صداگذاری برآمده است.
برای اثبات این قضیه خواهیم گفت که هربار این بازی را مجددا شروع کنید آن را حتما به پایان خواهید رساند، در آن زمان عناوین جنگجهانی با موضوع فرار و مخفی کاری بسیار کم پیدا و در مورد این بازی واقعا گمنام بوده است چرا که بازی در کل یک بازی بسیار عالی است و گیمپلی یا صداگذاری توجیهی مناسب برای استقبال کمتر از آنها نیست بلکه فقط راه انتقاد را از سازندگان باز خواهد گذاشت.
در هر صورت همانطور که گفتیم بخاطر محدودیت سبک و موضوعهای این چنینی این بازی گزینهای عالی برای بازیبازان محسوب میشده، علیالخصوص کسانی که عاشق سبک مخفیکاری خواهند بود و حتی برای کسانی که از زیاد بودن عناوین اکشن در آن دوران اصلا دل خوشی نداشته یک الماس نادر محسوب میشود. اگر تابحال این بازی را تجربه نکردهاید پیشنهاد ما این است که قبل از آنکه مزه آن از زیر زبانتان برود آن را تجربه کنید یا اگر تجربه کردهاید، تجربه مجدد آن قطعا خاطرات آن دوران را برایتان تداعی خواهد ساخت.
بازی کوهسنان نفرین شده عنوانی است که تعریفی نوین از سبک ترس را دارد و همانند COLD FEAR اصرار بر نوآوری و خلاقیت داشته است. داستان بازی از جایی شروع میشود که یک گروه کوهنورد متشکل از تعداد زیادی از بهترین کوهنوردان دنیا قصد صعود به قله ای در کشور چین میکنند. دو نفر از این کوهنوردان که از همه با تجربه تر و شاخص تر هستند دو برادر به نام های اریک (Eric Simmons) و فرانک (Frank Simmons) می باشند. اگر دیده باشید برای فتح هر قله ای در فواصل مختلف کمپ هائی جهت استراحت و گذراندن شب توسط یکی از گروه های پشتیبانی هر کشور برپا می شود.
در آخرین کمپ که حدود 26000 پا تا زمین فاصله دارد دو کوهنورد به نام های پاول (Paul Ward) و فرانک برای بررسی وضعیت مسیر و اعلام خطر یا امن بودن آن مقداری جلو تر از گروه حرکت می کنند و پس از آن که متوجه می شوند که هوا طوفانی است و حرکت باید به فردا موکول شود، فرانک از دستور پاول سرپیچی میکند و به او می گوید همچین قصدی برای پائین آمدن ندارد. فرانک پاول را به مرگ تهدید می کند و پاول پائین می آید، فرانک نیز به مسیر خود ادامه میدهد و مدتی به جلو حرکت می کند.
چند روز می گذرد.فرانک که یکی از اعضا مهم تیم است هنوز بر نگشته و باعث نگرانی سایر اعضا تیم شده. به برادر فرانک یعنی اریک که کوهنوردی باتجربه و ماهر است خبر میرسد که فرانک چند روز است که از گروه جدا شده و هیچ اثری از وی نیست.ا ریک نگران شده و تنهائی عازم سفر می شود، به هنگام حرکت در اوایل ورود به شهر یک چنگک با طرح و اشکال عجیب و غریب می بیند.(این در واقع سلاح شما برای محافظت از خودتان است).
اریک قبل از اینکه بخواهد سفر را شروع کند به دنبال برادرش در روستا و دهکده های آن حوالی می گردد اما به جای استقبال مردم از وی ارواح و شیاطین از وی پذیرائی به عمل می آورند. اریک پی می برد که آن چنگک بی دلیل در مسیر وی قرار داده نشده است و این چنگک دارای قدرتی جادوئی می باشد و وقتی که نور جادوئی آن را مشاهده میکند یقین پیدا می کند که این وسیله مهمی است که به آن نیاز دارد. مدتی می گذرد و شما نهایتا به یک عفریته می رسد که تمامی این مشکلات زیر سر وی است.
او مردم روستا را نفرین کرده و این نفرین تمامی مردم روستا را از بین برده است و روح آن هارا با شیاطین همنشین کرده و باعث شده تا روح اهالی روستا ها خشن شوند و از دنیائی که خود به سر می برند به دنیای انسانها وارد شوند.با هر سختی که هست شما خودرا به یک معبد میرسانید و در جائی که شیاطین قصد کشتن شما را دارند یک راهب بسیار پیر با به صدا در آوردن طبل روح ها را آرام میکند. ودر این جا است که وی به شما آموزش هایی می دهد و شما را برای ادامه مسیر آماده می سازد.
بعد از آنکه اریک مطمئن می شود که برادرش در این جا نبوده شروع به حرکت به سوی قله کوه می کند.اریک از دیوار چین عبور کرده و سرانجام به ابتدا کوهستان میرسد.در این مدت است که اریک هر چه بالاتر میرود نفس کشیدن برایش دشوار تر میشود و مجبور به استفاده از اکسیژن می شود.
اریک بالا و بالا تر رفته و به کمپ اول میرسد همگی جان سپرده اند اما چرا؟ این هم سوال دیگر که در ذهن اریک است، وقتی به کمپ دوم و سوم و در نهایت به آخرین کمپ میرسد می بیند که همه کوهنوردان و سایر کوهنوردان که از دیگر کشور ها آمده اند همگی به شکل وحشتناکی مرده اند و بر اثر سرمای شدید چیزی جز استخوان از آنها باقی نمانده.
در نهایت اریک به ارتفاع 26000 پا میرسد و از قله بالا میرود و متوجه میشود که نگهبان کوهستان که غولی عظیم الجثه و قدرتمند است با دادن جعبه ای به فرانک وی را طلسم نموده و اگر دیر بجنبد ممکن است تمام زحماتی که متحمل آنها شده همگی بر باد روند. وی با غول درگیر شده و با زحمت فراوانی غول را از پای در میآورد. گرچه زخمی و خسته می شود اما با بیدار شدن برادرش و شکسته شدن طلسم وی خوشحال شده و همه سختیها را از یاد برده.
گیمپلی این بازی با وجود سوم شخص بودن یک گیمپلی خوب است نه عالی، چرا که مشکلاتی در هدفگیری همیشه گریبانگیر شما است. در این عنوان زاویه دوربین نیز به دو شکل کلاسیک (زاویه ثابت) و مدرن(سوم شخص) است. در بعضی جاها زاویه دوربین به صورت خودکار به شکل کلاسیک در آمده و اکثر مواقع به شکل مدرن است.
حرکت در روستاها حتی در در سربالائی آسان تر از حرکت در مسیر کوهستان است.بازی داری مسیر های فرعی و تا حدودی متنوع می باشد. مسیر های فرعی دارای معما هائی هستند که با انجام دادن آنها یک مجسمه جادوئی بودا برای اسلحه هایتان می گیرد که باعث ارتقا قدرت آن برای یک مدت محدود می شود.
در بعضی جاها باید با چنگک هایتان از مسیر هائی بالا بروید.اگر سریع حرکت کنید یخ ها می شکنند و سر میخورید و اگر دکمه مورد نظر را فشار ندهید سقوط می کنید.
آن جا که به اجساد کوهنوردان برمیخورید و روح های خشن آنها ظاهر می شوند و برای رفع و دفع حملات آنها دو روش خواهید داشت:
اول میتوانید با ضربات متوالی چنگک یا استفاده از نور جادوئی آن ها را نابود کنید، دوم پس از چند ضربه متوالی یک شکل بر روی سینه ارواح قرار میگیرد که اگر آن را با چنگک جادوئی که به شکل یک معما است آن را کامل کنبد یعنی دو نقطه (آغاز و پایان) به یک جا ختم شوند یا اگر به شکل دیگری باشد و به دو جای مختلف برسد ارواح از اسارت شیطان خارج شده و به دنیای خود باز می گردند و شکل شیطانی آنان متلاشی می شود و یک نور روشن وخیره کننده از آنها به جای می ماند و پس از چند لحظه آن نور درخشان محو می شو. 0این بدین معنا است که روح آرامش ابدی یافته و دیگر شیطان در وی نفوذ نمی کند.
صدا گذاری بازی در حد متوسط رو به بالا و قابل قبولی قرار دارد. صدای ارواح، بادهای سرد، صدای فریاد شیاطین و … نیز خوب کار شده اند. در واقع صداگذاری آن هرچند به پای بازی هائی چون رزیدنت اویل نمی رسد اما به جذابیت بازی ضربه ای نمیزند. در بعضی جاها صداها واقعی به نظر میرسند.
این بازی اوایل سال 2009 عرضه شده است، از لحاظ گرافیکی نسبت به دوره خود مقداری پائین تر از سطح سایر بازی ها است اما با اعمال تغیرات گرافیکی چون افزایش رزولیشن بازی کمی بهتر می شود اما بازهم سطح گرافیک آن پائین است.
سلاح های بازی انواع مختلف ندارند، یعنی مانند سایر بازیهای دیگر نیست که دارای تعدادی سلاح خاص باشد، سلاح اصلی بازی یک تبر یا چنگک کوهنوردی است که جادویی می باشد یعنی جادوگری آنرا جادوئی کرده. با رد کردن هر مرحله و کشتن رئیس یا نگهبان منطقه ای از کوهستان قدرت نگهبان به شکل یک سمبل برای شما به جا می ماند.
هر سمبل یا نماد یک قدرت خاص دارد. مثلا یکی از آنها به شکل نیزه است که نور جادوئی پرتاب میکند.یکی دیگر از آنها به شکل یک گرز است که برای یک سری از شیاطین کاربرد دارد، یکی دیگر مثل یک نیزه چهارسر است و میتواند دسته های زیادی از ارواح را از شما دور کند. این بازی هم جزو بهترین بازیهای خاطرهانگیری است که به شما پیشنهاد میشود حتما آنرا تجربه کنید.
مجموعه سری بازیهای آرما (ARMA) شامل دستهای از بازیهای شبیهساز جنگ واقعی هستند که اگر از حق نگذریم نسخههای دوم و سوم به هیچوجه جذابیت نسخه اول را ندارند، دلیل آن هم کاملا مشخص است، تمرکز بر گرافیک بالا و بی اعتنایی نسبت به محتوای مراحل باعث شده تا ما فقط در نسخههای دوم و سوم آرما یک بازی صرفا گرافیکی را شاهد باشیم نه آن شاهکار نسخه اول، محتوای اضافی عرضه شده هم چندان باعث درخشش بازی نشده و نخواهد شد پس انتظار معجزه آن هم با چند dlc را نداشته باشید.
در هر صورت بی شک این نسخه اول است که لیاقت حضور در این لیست را خواهد داشت که امروز سعی داریم نگاهی بر ویژگی و نکات داستانی آن داشته باشبم.
داستان بازی همانطور که از اسم آن برمیآید درباره دوران جنگ سرد و رقابتهای نظامی و سیاسی دو بلوک غرب و شرق میباشد، موردی که تاکنون بارها و بارها مورد استفاده شرکتهای مختلف بازی سازی قرار گرفته است. جنگ سرد سلسله اتفاقاتی بود که نهایتا با شکست و تجزیه شوروی خاتمه یافت. داستان بازی از آنجا شروع میشود که همه چیز آرام و بی سر و صدا در یک پایگاه نیروهای ناتو در مجموع الجزایر Everon ، ناگهان این آرامش با یورش نیروهای شوروی به جزیره Everon و کشتار تعداد معدود نیروهای ناتو به هم میخورد و این سرآغاز یک جنگ تمام عیار میان دو بلوک غرب و شرق است.
نیروهای شوروی به رهبری ژنرال گوبا (Guba) سعی در تصرف کامل این مجموعالجزایر دارند که با حضور به موقع نیروهای ناتو به رهبری ایالات متحده آمریکا این نقشه متوقف و یک جنگ فرسایشی آغاز میشود، در این میان نیروهای ناتو در این جزیره غریب دست تنها نبوده و گروهکی شبه نظامی به اسم FIA که متشکل از مردم این جزایر است شروع به مقاومت و همکاری با نیروهای ناتو میکند.
در این بازی 2 سناریو اصلی عبارتند از سناریو کشور آمریکا با یک داستان غیر ثابت که حول چهار شخصیت از چهار رده نظامی مختلف یعنی دیوید آرماسترانگ (DAVID ARMSTRONG)، سرباز تازهکار نیروی دریایی که پس از ماموریتهای فراوان و شجاعت و از خودگذشتگیهای فراوان به مقام بالایی در ارتش آمریکا میرسد، رابرت همر (ROBERT HAMMER)، که یک فرمانده تانک M60 است و وی نیز پس از شجاعت و از خودگذشتگیهای فراوان به مقام فرماندهی نیروی زرهی میرسد، سم نیکولز(SAM NICHOLS)، کاپیتان نیروی هوایی ایالات متحده که هم تخصص در هلیکوپتر و هم در هواپیما را دارا است (!) و نهایتا جیمز گاتووسکی (JAMES GATOVSKI)، یک کماندوی زبده یگان ویژه Spec Ops است که این 4 شخصیت تشکیل دهنده سناریو کشور آمریکا هستند.
رهبر نیروهای مقاومت Everon با یک کارمند ساده دولت به اسم ویکتور تروسکا (Victor Troska) است، فردی که ابتدا با یورش سربازان شوروی فرار را به قرار ترجیح میدهد اما پس از مشاهده اوضاع اسفبار کشورش قرار را بر فرار ترجیح میدهد.
اینجاست که ویکتور با گروهی از شبهنظامیان FIA آشنا شده که متاسفانه فرمانده آنان توسط نیروهای ژنرال گوبا کشته شده است، ویکتور دستگیر و به پیش گوبا برده میشود، از وی میخواهند محل دقیق شبهنظامیان گروه مقاومت FIA را پیدا و گزارش دهد، در اینجا دو انتخاب پیشروی شماست یا آنها را لو داده و به پاس خوش خدمتی خودتان نیز کشته میشوید، یا آنکه به اشتباه خود اعتراف کرده و فرماندهی شورای مقاومت را به دست آورید.
درست است که در ابتدا ویکتور در مهارتهای نظامی تبحر خاصی ندارد اما از گروه مقاومت FIA که در حال انقراض و نابودی است با استفاده از توان مدیریتی و عملیاتی خودش یک گروه قدرتمند میسازد که روزگار خوش بلوک شرق را در مجمعالجزایر Everon به کابوسی تلخ و تاریک بدل میسازد، گروه مقاومت رفته رفته بزرگ و بزرگتر میشود، به سلاحهای سنگین دست پیدا میکند، مناطق اشغالی را آزاد میکند، ترتیب عملیاتهای غافلگیرکننده را میدهد، نیروی زرهی قدرتمندی دست و پا میکند و ویکتور در یک عملیات زرهی با چند تانک و نفربر ساده آن چنان شکستی به نیروی زرهی شوروی وارد میکند که زمزمه شکست بلوک شرق به گوش میرسد.
اما در این میان با مکر و حیله ژنرال گوبا، خانواده ویکتور اسیر و شکنجه میشوند تا ویکتور را به میز مذاکره بکشانند، ویکتور ناچارا با گوبا وارد مذاکره میشود، اما گوبا قصد کشتن وی را دارد، ویکتور زخمی شده و خانوادهاش کشته میشوند، در این جا قسم انتقام خورده که تا آخرین سربازان شوروی را نکشد از پای ننشیند، حالا گروه قدرتمند FIA با همکاری ناتو تمام پایگاهای باقیمانده شوروری را از بین میبرد و به سختی تمام و با فداکاری سربازان ناتو و گروه مقاومت FIA نیروهای شوروی شروعبه از دست دادن مواضع خود میکنند.
ژنرال گوبا که از رویایی تصرف Everon بازمانده و از این وضعیت خشمگین و عصبی است، به مرز جنون رسیده است و دست به بمب اتم برده و قصد دارد مردم این جزایر را به خاک و خون بکشد، مردم خوشحال از پیروزی و غافل از نقشه گوبا به جشن و شادمانی میپردازند، ویکتور پس از آن که از نقشه شوم گوبا خبردار میشود سریعا به چند نفر از دوستانش اطلاع داده و پایتخت را به قصد پایگاه هوایی مخفی شوروی ترک میکند و سریعا خود را به آن رسانده و در آخرین لحظات موفق به از بین بردن سه بمب افکن شوروی میشود ولی به هنگام فرار گوبا وی را با چند تانک تعقیب کرده و در گوشه تپه به دام میافتد و با آهنگی زیبا و حماسی و غمناک در راه کشورش کشته میشود.
گوبا دست بردار نیست و چند سامانه موشکی آماده برای حمله به پایتخت دارد که این بار با تلاش و عمل به موقع نیروهای تحت امر جیمز گاتووسکی (JAMES GATOVSKI) موفق به منهدم کردن سامانههای موشکی و دستگیر کردن گوبا میشود و آخرین مقاومت نیروهای شوروری شکسته و باقیمانده آنان تسلیم یا کشته میشوند.
داستان بازی سرشار از حس دلهره و هیجان و هیاهو است، فریم به فریم بازی از جذابیت خاصی برخوردار است که هر لحظه بازیباز را تشویق به ادامه بازی میکند، در بازی و مسیر پیشبرد همیشه انتخابهای گوناگون و متفاوتی وجود دارد، طوری که یک روش ممکن است به موفقیت کامل برسد یا در همان ابتدا با شکست مواجه شود، در بازی دست شما باز است تا هر طور که بخواهید به دشمن حمله کنید، از هر مسیری که صلاح دیدید وارد شوید یا هر استراتژی خاصی را به کار ببندید.
نقشه بازی بسیار گسترده است طوری که برای گشت و گذار کامل درتمام جزایر نیاز به یک جت خواهید داشت تا به وسعت نقشه و جزئیات ریز آن پی ببرید.
در بازی فرمانده یا Officer نقش هدایت یک تیم از دو نفر الی دوازده نفر را دارد، سیستم فرماندهی و دستور به نیروهای تحت امر بسیار بسیار بزرگ و پیچیده است، به طور مثال خواهید توانست حتی دستوردهید سربازان همراه شما از مهمات یا سلاحهای سربازان دشمن استفاده کنند، آنها را به دستهها و گروههای مجزا تقسیم کنید، دستور سوار شدن یا پیاده شدن بدهید، اعلام وضعیت به سربازان مثل وضعیت عادی، وضعیت آماده رزم، وضعیت خطر، وضعیت اختفا، وضعیت ممنوعیت شلیک و…، نحوه چینش نیروها مثل چینش خطی، چینش ستونی، چینش فلشی و… و نهایتا هر آنچه که به ذهنتان بیاید را میتوانید دستور بدهید.
اگر به دستورات مسلط باشید میتوانید نبض نبرد را در دست بگیرید و باعث کاهش تلفات خود نیز بشوید که شرط تسلط به دستورات اولا آشنا بودن به زبان انگلیسی به میزان کافی و آگاهی از دسته بندی هر کدام از دستورات است.
در بازی ما با لیستی بلند و طولانی از ابزار و ادوات ، جنگافزار، نیروها و امکانات مختلف روبرو هستیم که هرکدام برای هر قسمت مخصوصی تدارک دیده شدهاند، جنگافزارهای هر ارتش به میزان بسیار زیادی متنوع است، شاید بپرسید چرا نیروهای FIA از برخی از امکانات برخوردار نیستند؟ در واقع این نکته به واقعیت گرایی داستان کمک زیادی کرده چرا که بسیاری از ادوات نیروهای مقاوت FIA توسط نیروهای ناتو تامین میشوند.
نیروهای FIA خود شامل دو دسته نیروهای مردمی و نیروهای نظامی و رزمی هستند که نیروهای مردمی معمولا با سلاحهای شکاری و لباس شخصی و نیروهای رزمی FIA با یونیفرم مخصوص و سلاحهای اتوماتیک شناخته شدهاند.
سناریو FIA از سناریو آمریکا بسیار جذاب تر است و بیشترین جذابیت ممکن در سناریو آمریکا به سرباز وظیفه دیوید آرماسترانگ (DAVID ARMSTRONG) مربوط میشود چرا که وی سختیهای زیادی را متحمل میشود، دوستانش همگی کشته میشوند، در منطقهای بزرگ مفقود میشود و راهش را گم میکند، تا سر حد مرگ از دست سربازان شوروی فرار میکند و نهایتا به پاس خدمات و شجاعت فراوانش به مقام فرماندهی میرسد، مرحله اخر خود یک دستان طنز و فان دارد، هر4 شخصیت نام برده با لبس شخصی قرار ملاقات گذاشته و به کافهای رفته و به افتخار پیروزی یک جشن 4 نفره میگیرند.
به جز این دو سناریو قبلا در نسخههای پیشین که آپدیت قدیمیتر بودند ما شاهد یک سناریو با محوریت شوروی بودیم که متاسفانه این سناریو در آپدیتهای بعدی به کلی حذف شد، علاوه بر سه سناریو، قسمتی با عنوان مراحل انفرادی وجود دارد که تعداد بسیار زیادی از مراحل را در بر میگیرد که ساعتها شما را سرگرم میکند، بجز این بخش قسمت مولتی پلیر را نیز خواهید توانست مراحل را به صورت آفلاین و دشمن پیشفرض، پیش برده و بازهم به غنای ماموریت و مراحل انفرادی اضافه خواهد کرد.
باز هم برایتان بگوئیم شما قابلیت تغیرات در نقشههای بازی را خواهید داشت، امکان کم و زیاد کردن امکانات و تجهیزات و نفرات از عمدهترین قابلیت این بخش خواهد بود. همچنین شما خواهید توانست قسمتی از نقشه را انتخاب و برای خود سناریو درست کنید و مرحله تعریف کنید و ماموریت بنویسید، آیا باز هم کافی نیست؟
شاید دلیل که باعث شد آرمای نسخه اول را به نسخه دوم و سوم برتری دهیم و آنرا به لیست بیافزاییم همین تمرکز زیاد شرکت سازنده بر غنای مرحل است، به جرات خواهیم گفت مجموع تمام مراحل بازی شامل سناریو قسیمت تک نفره، قسمت مولتی پلیر با حالت آفلاین سر جمع بیش از 80 مرحله با ساعتها گیمپلی را برایتان رقم خواهد زد.
گرافیک بازی همانطور که از تصاویر مشهود است نباید در این زمانه انتظار یک بازی با گرافیک مناسب همچون مبارزان آزادی را داشت اما شاید اگر از زاویه دیگری به آن نگاه کنید گرافیک آن حس نوستالژی بودن را به شما میدهد.
صداگذاری و موسیقیهای بازی بسیار عالی و حماسی ترتیب داده شدهاند، معمولا پس از اتمام مراحل یا سرکوب دشمن این موسیقیهای حماسی حس غروری به شما دست خواهند داد. گیمپلی بازی یک گیمپلی خاص است که سعی شده تا بهترین و نزدیکترین حالت به حرکات سربازان در جنگ واقعی را به نمایش بگذارد و در عمل نیز این هدف مهم به واقعیت پیوسته و گیمپلی روان و نرمی را شاهد هستیم که در تمام بازی فقط یک عیب بر آن وارد است که شما بگذارید به حساب Easter Egg، که آن هم این است که سرعت حرکت با اسلحه بیشتر از حرکت بدون اسلحه است که واقعا نکته طنزی به نظر میرسد.
از اینکه تا پایان مقاله با ما همراه شدید سپاسگذاریم، باز هم به عنوان تاکیدی خواهیم گفت هدف از این مقاله و پست این بود تا بازیها و عناوینی که شایسه برترین جایگاه در بین مردم را دارند ولی اینطور نشدهاند را معرفی کنیم، بازیهایی که بر خلاف شناخت ما بازیهایی خوب و کار شده هستند اما اسم و رسمی همانند سری GTA درنکردهاند. نظر شما در این باره چیست؟
حتما تو قسمت بعد به جنگ های صلیبی هم اشاره کنید بی نظیره
پست عالی بود
درود بر شما ?