امروز با یک مطلب ویژه خدمت همراهان همیشگی ترنجی هستیم! آن مطلب، تاریخچه وسایلی است که بارها و بارها سیاستهای زندگیمان را تغییر دادند… وسایلی که امروزه، آیندهی فردا را میسازند… وسایلی که وب سایت ترنجی، ریز و درشت زندگیشان را مینویسد و امروز، روز موعود است! با ترنجی و یک مطلب تخصصی دیگر، همراه باشید.
گذشتهای که درخشان بود، و آیندهای ساخت که گذشتهها فراموش شدند. همه چیز از ریاضی شروع شد! ۱ + ۱ می شود ۲؛ ولی همه میدانیم هیچوقت چیزی به نام ۱ و چیزی به نام ۱ + ۱ حقیقت نداشت! و ماشین حساب، شروع کنندهی زندگی ما بود… بله! ماشین حساب نام یک وسیله خاص نیست! هرچیزی که بتواند در محاسبات به ما کمک کند، نوعی ماشین حساب است و در طول تاریخ، با کاربردهای بیشماری در ماشین حسابها روبرو بودیم! و کامپیوتر، با همان صفر و یک خودش، همان ماشین حساب است.
چه کسی فکر میکرد با ۰ و ۱ بتوان یک کشور را کنترل کرد؟ و وسایل و ابزارهایی با این سیستمها اختراع کنیم که خود آنها تبدیل به یک صنعت شوند؟ واقعا چه کسی فکر چنین روزهایی را میکرد؟ وقتی که دیودها ساخته شدند، دکترهای نابغه آن زمان، بعدها در نام IBM، آیندهی گذشته را با نام کامپیوتر رقم زدند. آیندهای که با ماشین حساب آغاز شد و اتمامش هیچ وقت از راه نرسید! هیچ کس نمیداند نام نسلهای بعدی از کامپیوتر، برای مردم زمانهای بعدی چه تعریفی دارد. ولی از این مسئله که بگذریم، ما با موضوع بزرگی به نام تاریخ کامپیوتر روبرو هستیم… خیلی از کاربران، فقط از کامپیوترها برای انجام کارهای ساده نام میبرند اما در مقاله امشب ترنجی، ما به شما ثابت می کنیم که Computer، یعنی کدهای آینده ساز.
در سال ها پیش، دکتر جان وینسنت آتاناسف، استاد فیزیک و ریاضیات دانشگاه ایالتی آیوا در آمریکا به فکر ساختن اولین کامپیوتر افتاد! آن هم اولین کامپیوتر الکترونیکی! همکار او، کلیفرد بری با استفاده از لامپ خلأ شروع به ساختن کرد و هنگام کار، به این فکر افتاد تا نام اولین کامپیوتر را ABC بگذارد. اما در همین حین، درگیری بین آمریکا در جنگ جهانی دوم و لزوم پیوستن دکتر آتاناسف به ارتش، باعث شد تا پروژه ی ساخت ABC کنسل شود (البته نمونه اولیه ABC تقریبا مراحل ساخت را گذرانده بود ولی هیچوقت به تولید کامل و چندگانه نرسید).
دکتر جان وینسنت آتاناسف، علاقه شدیدی به ریاضیات و دروسی مانند جبر داشت. بهقدری استعداد و هوش سرشار از علاقهی او به الکترونیک در سطح بالا بود، که دوران دبیرستان خودش را هم دو سال زودتر گذراند. متاسفانه، نیازهای مالی نگذاشتند تا جان وینسنت یعد از دبیرستان برای مدتی به دانشگاه راه یابد! به همین دلیل او مجبور شد تا در عوض پی کسب و کار، درآمدی برای گذراندن دوران زندگی داشته باشد. اما تلاشهای شبانهی او تمامی نداشت و در نهایت در سال ۱۹۲۱، او به دانشگاه فلوریدا وارد شد و در رشته مهندسی الکترونیک با بهترین نتایج ممکن یعنی با درجه A فارغآلتحصیل شود.
همانطور که در ابتدا گفتیم، او استاد فیزیک و ریاضیات دانشگاه ایالتی آیوا در آمریکا بود! اما زمان زیادی صرف استاد شدن او گشت. وی پس از فارغالتحصیلی در دانشگاه فلوریدا بود که وارد کالج ایالتی یوتا شد و در همانجا هم با زن زندگیاش یعنی خانوم Lura Meeks آشنایی پیدا کرد. پس از قبولی در امتحانات و کسب نمرات عالی، با تنها گذشت یک سال از ورود به دانشگاه وی مدارک عالی خودش را در رشته ریاضیات دریافت کرد. و باز هم جان وینسنت ول نمیکرد و در جهت دریافت مدارک تحصیلاتی بالاتر، به دانشگاه ویکانسین رفت تا در تئوری فیزیک صاحب مدرک شود.
اگر از استعدادهای آتاناسف بهطور کامل استفاده میشد، دانش و تکنولوژی آن روزمان چندین و چند سال جلوتر از امروزمان بود! بعد از دریافت مدارک بیشمار استاد، جان عزیز به یاد افتاد که در جوانیاش همیشه قصد داشت تا محاسبات ریاضی پرسرعتتر از همیشه صورت بگیرد. هرچند در آن زمان هم ماشینحسابهایی با نام Tabulator که ساخت IBM بودند یا ماشینحسابهایی با نام Monoroe Calcutator نیز وجود داشتند، اما ذهن باز و آیندهنگر استاد، بر این باور بود که ماشینحسابهای آن دوران شبیه به اسباببازی بچهگانه هستند و برای انجام محاسبات ریاضی و جبری هنوز کند و ناتوانند. همچنین او بر این باور بود که دستگاه آنالوگ (قیاسی) نمیتواند به آن سرعتی برسد که محاسبات خودش در زمان کوتاهی انجام پذیرد. به همین خاطر بود که علاقهی وی به فناوریها و فناوری دیجیتالی بسیار بالا بود و اولین چالشهای فکریاش، باعث پدید پروژههایی مانند ABC شدند.
بد نیست اشاره کنیم که جان ماکلی، استاد دیگر فیزیکدانمان با جان وینسنت چندان در اولین دیدارها رابطه خوشی را رقم نزدند! همین دو نفر، بر سر امتیاز اختراع رایانه بهخاطر جنگ و جدلهایشان به دادگاه رفته بودند.
کمی بعد در سال ۱۹۴۳، فیزیکدان ما یعنی دکتر جان ماکلی با همکاری جی پرسپراکرت که مهندس برق بود، راه دکتر آتاناسف و همکارش را در پیش گرفتند و در ذهن خود، استارت زدند که کامپیوتر الکتریکی آنها، یک سیستم همهکاره باشد (هرچند بسیاری از اقدامات و نظریات جان ماکلی هم با الگوگیری از جان وینسنت بود). در همین حین، علاوه بر استفاده از اجزاء الکترومکانیکی، ۱۸ هزار لامپ خلأ نیز برای تکمیل ساخت این کامپیوتر، نیاز شدند! که باعث شد تا این رایانه انیاک نام گذاری شود. در سال ۱۹۴۶، با تکمیل ساخت و نصب و راهاندازی آن، پیچیدهترین وسیله تمام تاریخ انسان، در تمام جهان آماده استفاده شد. تنها پس از سه سال (۱۹۴۳ تا ۱۹۴۶)!
به این موضوع اشاره کنیم که ۳۰۰ عمل ضرب در ثانیه، یکی از قابلیتهای این رایانه بود! ارتش آمریکا هم بلافاصله، از آن به مدت ۹ سال استفاده کرد. ولی! قبل از اتمام کار انیاک، نابغهی دیگر داستان، جناب جان فن نویمان (آقای دکتر)، نظریهای داد که بعدها هزاران حاشیه و فرضیه دیگر را پدید آورد! نظریه چه بود: استفاده از اعداد دودوئی (Binary)، در ساختمان کامپیوتر و نظریه انباشت برنامه در حافظه کامپیوتر. علاوه بر این، ساخت کامپیوتر رقمی الکترونیکی همهمنظوره، پیشنهاد آقای فن نویمان بود که ادواک نام گرفت.
با گذر ۴ سال هنوز کامپیوتر ساخته نشده بود! یعنی از ۱۹۴۶ تا ۱۹۵۰ ساخت این رایانه به تاخیر افتاده بود. ولی مهمتر از این اشاره کنیم که پدر علم آن زمان یعنی کامپیوتر، فن نویمان کبیر بود. بسیاری از نظریهها و نگرش به طراحی و ساخت کامپیوترهای نوین، برگرفته از اظهارات و نظریات استاد نویمان میباشد.
یک سال بعد از همه این وقایع، در سال ۴۷، موریس ویلکس که شغل استادی در دانشگاه کمبریج انگلستان را با خود یدک میکشید، اولین کامپیوتر رقمی الکترونیکی حاوی برنامههای ذخیره شده را ساخت که ادساک نام داشت. البته اشاره کنیم که ساخت این سیستم در سال ۴۷ شروع و در ۴۹ به اتمام رسید.
در سال ۱۹۵۰، کامپیوتری که برنامههای ذخیره شده داشت و این بار ساخت هیچ نابغهای نبود و کشور آمریکا پشت این قضیه حضور داشت، «سیک» صدا میشد که اهمیت بالای آن، باعث شده بود تا در سازمان ملی استانداردها در واشنگتن دیسی نصب شود و بیش از ۱۰ سال هم مورد استفاده آمریکاییها قرار بگیرد… در سالهای ۵۱ تا ۵۷ هم شرکتهای بزرگی چون آیبیام و یونیواک اولین محصولات و بهترین محصولات آن زمان که کامپیوترهای الکتریکی گوناگون بودند را عرضه جهانی کردند. و این شد که از سال ۳۸ و ۵۸ نسل اول از کامپیوترها در تاریخ زندگی انسان ها پدیدار شد. استاد آتاناسف بدبخت هم معلوم نشد که در جنگ چه بلایی به سرش آوردند!
از این که تا بهاینجای متن را خواندهاید بسیار سپاسگذاریم. حقیقتاً این مطلب توسط منابع زیادی نوشته شدهاست و مشکل بزرگ، تناقض در برخی مطالب خارجی بود! به عنوان مثال در رابطه با زندگی استاد وینسنت آتاناسف، بسیاری از جملات در وبلاگها و منابع مختلف، باهم تناقض داشتند. مهمترین و بهترین منبعی که میتوان بهدست آورد، وبسایت تاریخچه کامپیوتر است که در رابطه با بسیاری از افراد مهم (هرچند افرادی مانند موریس ویکلس یا فن نویمان در این سایت حضور ندارند)، صحبت کرده است و بنده نیز طبق گفتههای وبسایتهای مهم، قسمتهای مهمی از تاریخ کامپیوتر و افراد بزرگی که دیگر تکرار نشدند را بر طبق گفتههای موجود، در این مقاله آوردم. بجز منابع اینترنتی، دایرهالمعارفها نیز بهکارم آمدند هرچند متن مشابهی با ویکیپدیا دارند اما با تغییرات فراوان این مشکل نیز برطرف شد.
در تصویر بالا شما مهمترین و تاثیرگذارترین افراد طول تاریخ کامپیوتر را میبینید، که زندگی مدرن امروزیمان مدیون این افراد است. به قول معروف کسانی که با مغز چکش زدند، و با فکر آینده ساختند.
در قسمت دوم، به کامپیوترهای نسل دو و سه اشاره میشود که فردا، در همین ساعت شما با نسلهای بعدی بیشتر آشنا میشوید. امیدوارم از مطلب راضی بوده باشید و نظرات و گفتههایتان را هم با ترنجی در میان بگذارید.