یکی از دلایل اصلی توسعه سریع و مستمر فناوری در کشورهای توسعه یافته و صنعتی، توجه به فرآیند تجاریسازی نتایج تحقیقات و پژوهشهای داخلی آن کشورها بوده است. این امر از اهمیت فراوانی برخوردار است، به طوری که میتوان گفت اساس فرآیند تجاریسازی، مشارکت کارا و اثربخش بخشهای پژوهشی و صنعت، در تبدیل یافتههای حاصل از تحقیقات به نوآوری است. بدیهی است، تجاریسازی پژوهشها و عواید حاصل از آن، میتواند منابع مالی لازم را برای استمرار حیات نهادهای پژوهشی اعم از دانشگاهها و مؤسسات تحقیقاتی دولتی فراهم آورد.
در این نوشتار قصد داریم نگاهی دقیقتر به تجاریسازی و ابعاد گوناگون آن از منظر پژوهشگران و محققین داشته باشیم؛ این که تجاریسازی چیست و چرا باید یک محقق یا نوآور به آن توجه داشته باشد. فرآیند تبدیل ایده به یک کاربرد تجاری و ارائه آن به بازار با تکیه بر چه عوامل و فاکتورهایی انجام میگیرد و چگونه میتوان احتمال موفقیت در آن را افزایش داد. در این قسمت از مقاله به بررسی مفاهیمی همچون تجاریسازی، اختراع و محافظت از آن پرداخته میشود.
گفتنی است اگرچه تأکید اصلی در این مقاله بر تجاریسازی فناوری است، اما میتوان موارد مطرح شده را برای بسیاری دیگر از کارهای خلاقانه در زمینههای گوناگون، اعم از هنر و ادبیات نیز صادق دانست.
1- تجاریسازی چیست؟
انتقال فناوری زمانی اتفاق میافتد که یک فناوری توسعه داده شده و یا مورد استفاده در یک سازمان و یا یک واحد سازمانی، در یک سازمان یا واحد دیگری از آن سازمان مورد استفاده قرار گیرد. با این تعریف، تجاریسازی هنگامی انجام میگیرد که طرف دهنده فناوری در ازای دریافت پول، قسمتی یا تمام حقوق مرتبط با فناوری یاد شده را در اختیار طرف گیرنده قرار دهد. به عبارت دیگر، یک بخش مهم فرآیند تجاریسازی فروش است که باعث مبادله پول بین طرف دهنده و گیرنده فناوری خواهد شد.
اگر به فرآیند تجاریسازی، به عنوان مبادله فناوری و اخذ پول در ازای آن بنگریم، درک عدم موفقیت برخی فناوریهای مهم علمی از این منظر سادهتر خواهد بود. ممکن است یک فناوری از نظر علمی و یا تکنیک مهندسی مورد استفاده بسیار جالب توجه و ارزشمند باشد و یا بتواند از لحاظ اجتماعی اثرگذاری شگرفی ایجاد نماید، با این حال، اگر کسی حاضر به پرداخت پول برای استفاده و بهرهبرداری از آن نباشد، فرآیند تجاریسازی فناوری با شکست مواجه شده است.
2- چرا باید موضوع تجاریسازی را مورد توجه قرار دهیم؟
اکثر مردم بر این باورند که کسب پول بیشتر، شرایط را بهبود خواهد داد؛ همین خود دلیل مهمی است برای اینکه محققین و مخترعین به تجاریسازی ایدههای خود توجه نمایند. اگر شما مخترع یک ایده جدید هستید، با تجاریسازی آن میتوانید به پول برسید. البته این امر منوط به این است که حقوق ناشی از مالکیت فکری ایده یا فناوری توسعه یافته خود را به دیگران انتقال نداده باشید.
علاوه بر این، تجاریسازی فناوری یا یک اختراع میتواند مزایای مستقیمی به همراه داشته باشد؛ اختراعاتی که تجاریسازی شده و وارد بازار میشوند به شهرت مخترع خود کمک مینمایند و باعث میشود تا فرآیند جذب منابع مالی حمایتی دولتی و مؤسسات سرمایهگذاری جهت پژوهشهای آتی تسهیل شود. همچنین، شرکتهایی که نتایج حاصل از تحقیقات شما را بکار میگیرند و یا مجوز بهرهبرداری از اختراعات «Licensing» شما را اخذ مینمایند، اغلب مایل به پیگیری تحقیقات مرتبط آتی و پشتیبانی از آنها هستند. بدیهی است، پژوهشهای بیشتر میتواند فناوری قرار گرفته در اختیار آنها را بهینه ساخته و ارزشافزوده جدید ایجاد نماید.
3- چگونه میتوانم بفهمم که من چیز جدیدی اختراع یا ابداع نمودهام؟
نگران نباشید؛ هر بار که شما میگویید «Eureka» (ابراز خشنودی از یک اکتشاف جدید)، اختراع رخ داده است. اختراعات و ابداعات جدید همواره با فشار زیاد بروز مییابد، مهم آن است که آن را رصد کرده و تشخیص دهید چیست و به چه کار خواهد آمد.
باید توجه داشت که علم و مهندسی مدرن به نوعی دستکاری در نظم موجود است. مخترعین و پژوهشگران با مداخله در روابط و تعاملات موجود، اقدام به آزمایش و اثبات برخی فرضیات خود میکنند که میتواند به کشف و اختراع چیزی جدید منجر شود. این امر میتواند اتصال یک پروتئین به یک ویروس برای جدا نمودن آن از دیواره سلول و یا یک الگوریتم جدید برای تشخیص الگوی یک تصویر باشد. در واقع هر گاه محیط پیرامون خود را با روشها و فرآیندهای جدید دستکاری نموده و نتایج جدیدی کسب نماییم، به نوعی به یک اختراع جدید دست یافتهایم.
گاهی اوقات اختراع بیاهمیت به نظر میرسد، اما این بدین معنی نیست که لزوماً کاربرد نخواهد داشت. شاید یکی از معروفترین اختراعات در تاریخ آمریکا، نان برش خورده «Sliced Bread» باشد. دستگاههای اولیه تستور نان همانند لامپ اختراعی ادیسون با برخی ناکاراییها همراه بود که در نهایت منجر به تغییر در عرض نان برای جلوگیری از سوختن آن شد. همین محدودیت در طراحی، در نهایت منجر به ابداع چیزی شد که در حال حاضر همه مردم آن را مصرف مینمایند.
جمعبندی: اگر شما به هر دلیلی فکر میکنید بینش علمی یا مهندسی لازم برای دستکاری در نظم موجود جهان را دارا هستید، شما قابلیت اختراع نمودن را دارید.
4- چه کسی مخترع و چه کسی یک نویسنده است؟
مخترعین کسانی هستند که ایدههای مفید را متصور شده و آن را به مرحله اجرا میرسانند. در این تعریف درک صحیح از مفهوم و سپس هدایت آن به مسیر اجرایی شدن، به عنوان دو رکن اساسی به شمار میروند. با این توصیف بدیهی است، یک پژوهشگر یا یک دستیار تحقیقاتی «RA» که صرفاً به کتابخانه رفته و مقالات مختلف را دانلود و مطالعه مینماید، یک مخترع محسوب نمیشود. بحث و تبادل نظر پیرامون یک چالش یا مسئله موجود و استفاده از روشهای مختلف ممکن جهت حل آنکه به شک و تردید در برخی اصول پذیرفته شده قبلی منجر خواهد شد، میتواند نقطه آغازین یک اختراع باشد. به عبارت دیگر، فرآیند اختراع زمانی آغاز میگردد که بحث از چیزی که میدانیم به سمت انجام یک کار جدید و مفید با استفاده از آن تغییر یابد.
نکته کلیدی دیگری که باید به آن توجه داشت، این است که داشتن یک چیز جدید و بالقوه مفید، برای اختراع کافی نیست. ایدهها باید از فضای انتزاعی و گسترده مفهوم و تصور بیرون آمده و عملی شوند. برای مثال، فرض کنید دارید به ایده ساخت یک بالگرد که نیروی خود را از یک دوچرخه تأمین میکند فکر میکنید؛ این ایده کاملاً جدید و بکر است. با این حال، آیا میتوان از این وسیله در یک روز طوفانی استفاده کرد؟ این نشان میدهد، هنوز به تمامی جنبههای عملی این ایده فکر نشده است. به عنوان مثالی دیگر، به دستیار تحقیقات اشاره شده در سطور پیشین باز گردید؛ فرض کنید در خلال یک صحبت داغ علمی که به نوعی طوفان فکری بدل شده است، ایدهای خلاقانه به ذهن وی میآید. وی صرفاً خالق یک ایده است، که باید برای درک نتایج حاصل از دستکاری در محیط پیرامون، آن را آزمایش نماید. این امر مثل این میماند که شما بگویید «ماشینی که بتواند بدون توقف و به صورت همیشگی کار کند، ایدهای عالی است.» مشکل این است که هیچکس نمیداند چنین ایدهای را چگونه عملی نماید و آیا چنین دستگاهی را میتوان ساخت یا نه؟
نباید فراموش کنید که تصور کردن یک ایده و نیل آن به سمت یک گام اجرایی، فرآیندی است که میتواند در یکلحظه و یا طی یک بازه زمانی به نسبت طولانی رخ دهد. درست است که مخترعین در تمامی فرآیند یاد شده دخیل هستند، با این وجود، زمانی که از فرآیند اختراع صحبت به میان میآید، بیشتر فرآیند درک امکانپذیر بودن ایده (و یا همان عملی بودن آن) مد نظر است.
تا به اینجا با فرآیند اختراع و این که یک مخترع چه فرآیندی را دنبال مینماید، آشنا شدیم؛ سؤالی که ممکن است به ذهن خطور نماید، این است که چه تفاوتی بین یک مخترع و یک نویسنده وجود دارد. این امر از این منظر مهم است که در فرآیند نویسندگی نیز ما با ایده و تصور کردن آن سر و کار داریم. نقطه تمایز آنجا است که در نویسندگی دیگر نیازی نیست ایدهها لزوماً مفید باشند. همینکه بتوان تصورات خود در زمینه یک ایده خاص را در یک فرم مادی (اعم از یک تکه کاغذ دستنویس، یک فایل دیجیتالی و حتی یک تختهسنگ) به تصویر کشید، کفایت میکند. این بدان معنی است که همکاران شما در انتشار یافتههای علمی مرتبط با یک اختراع، لزوماً در اختراع شما شریک محسوب نخواهند شد. جمعآوری اطلاعات پسزمینه، اجرای آزمایش، نوشتن یافتهها، ویرایش مقاله و یا هر یک از هزاران کار دیگر که در تهیه یک مقاله برای انتشار صورت میگیرد، هیچ ارتباطی با اختراع ندارد. مفید بودن ایده و تبدیل آن به عمل، شرطی اساسی است تا بتوان آن را یک اختراع نامید.
نتیجهگیری: مردم ایدههای فراوانی دارند، اما تنها افرادی که ایدههایشان مفید و حقیقی هستند، مخترع به حساب میآیند. به عبارت دیگر، مخترعین را میتوان زیرمجموعهای از نویسندگان دانست.
5- چه کسی مالک اختراعات من خواهد بود؟
یک اختراع، متعلق به مخترع خود خواهد بود، مگر آنکه به دلایلی حقوق مالکیت آن را در اختیار دیگران قرار داده باشد. برای مثال، محققین دانشگاهی و یا پژوهشگران شاغل در نهادهای تحقیقاتی دولتی و شرکتهای بزرگ، در ابتدای استخدام تمامی حقوق ناشی از نوآوریها و ابداعات خود در طی فعالیت در آنجا را واگذار مینمایند. البته این امر تا حدی عادلانه نیز خواهد بود، چرا که یک محقق یا پژوهشگر برای ابداع ایدههای جدید و توسعه آنها استخدام شده و در قبال آن حقوق و مزایا دریافت مینماید.
البته ممکن است، یک اختراع صرفنظر از محل اشتغال و به صورت مستقل انجام گرفته باشد. در این موارد اطلاع از سیاستهای مالکیت فکری کارفرما و اینکه در ابتدای استخدام، چه مواردی به عنوان حقوق مالکیت فکری شرکت یا دانشگاه تعریف شده است و محقق میبایست به آن التزام داشته باشد، ضروری خواهد بود. فارغ از این موضوع، خوشبختانه در حال حاضر اغلب شرکتهای بزرگ و نهادهای تحقیقاتی به منظور افزایش انگیزه در پژوهشگران و بالا بردن نرخ نوآوری، درآمدهای حاصل از تجاریسازی اختراعات و ابداعات را با صاحبان ایده و مخترعین آنها به اشتراک میگذارند.
6- چه کسی میتواند مذاکرات و امضای توافقنامههای مرتبط با اختراع من، اعم از توافقات عدم افشای اطلاعات، توافقات انتقال مواد و صدور مجوزهای بهرهبرداری از آن را انجام دهد؟
قانون کلیدی در این زمینه که میتواند شما را مصون نگه دارد، اعتقاد به این است که: «شما نمیتوانید هر چیزی را امضاء و یا در مورد آن مذاکره نمایید.»
با توجه به این که در این نوشتار، تمرکز بر تجاریسازی یافتههای تحقیقاتی محققین و پژوهشگران است و دقت در این نکته که در اغلب موارد اینگونه افراد در یک شرکت بزرگ یا نهاد پژوهشی نظیر دانشگاه مشغول به فعالیت هستند، مالکیت اختراعات و فناوریهای توسعه یافته در اختیار خود پژوهشگر نبوده و عملاً مذاکره و تصمیمگیری پیرامون چگونگی تجاریسازی و استفاده از اختراع، بر عهده مدیران ارشد سازمان و در مواردی مثل دانشگاهها و یا دیگر مؤسسات پژوهشی، بر عهده دفتر انتقال فناوری «TTO» خواهد بود.
7- چگونه میتوان سهم هر یک از مخترعین را در یک اختراع تعیین نمود؟
عملاً هیچ قاعده شفاف و سریعی برای تعیین این که هر یک از طرفین اختراع دارای چه میزانی از سهام خواهند بود، وجود ندارد. به نظر میرسد در این شرایط، تقسیم برابر سهام میتواند راهکاری به نسبت عادلانه به شمار رود.
راهکار پیشنهادی دیگر که مبتنی بر تجربه موارد مشابه به دست آمده است، این است که تعیین سهم از یک اختراع در زمانی که ارزش آن به نسبت ناشناخته است در مقایسه با زمانی که پول قابل توجهی برای خرج کردن وجود دارد، سادهتر خواهد بود. پس بهتر است پیش از تجاریسازی و یا انعقاد توافقنامههای مختلف، نظیر صدور مجوز بهرهبرداری از اختراع یا فناوری، سهم هر یک از افراد درگیر با توجه به شاخصهایی نظیر کمکهای فنی، کارکنان و دانشجویان تخصیص داده شده به تحقیقات و هر آنچه که به توسعه فناوری یا اختراع کمک نموده است، تعیین گردد.
8- چگونه میتوانم ثابت کنم که اختراع متعلق به من (یا ما) است؟
اولین کاری که باید انجام دهید، مستندسازی فرآیند توسعه ایده یا فناوری است. شرح مختصری از نوآوری یا اختراع خود نوشته و آن را همراه با درج تاریخ، امضاء نمایید. بهتر است دو نفر را به عنوان شاهد مستندسازی خود انتخاب نموده و آنها نیز با درج تاریخ، اقدام به امضای آن نمایند. برای مشخص شدن هر چه بیشتر وضعیت مالکیت دارایی فکری، توصیه میشود محل توسعه ایده نیز بیان گردد. این امر علیالخصوص در مواردی که توسعه ایده و فرآیند اختراع در زمان اشتغال در محل کار و یا بهکارگیری مواردی نظیر تجهیزات، امکانات و سایر منابع کارفرما انجام گرفته است، از اهمیت بیشتری برخوردار است.
برای مستندسازی اختراعات میتوان از مواردی نظیر دفترچه یادداشت مخترع «Inventor’s notebook» استفاده نمود؛ دفترچه مذکور متشکل از صفحاتی پیوسته و شمارهگذاری شده است که امکان حذف و یا اضافه نمودن اطلاعات جدید را تا حد زیادی کاهش خواهد داد. با توجه به دشوار بودن جعل اطلاعات در این ابزار، میتوان این سند را در صورت لزوم به عنوان مدرکی قابل اتکا به دادگاه ارائه نمود.
در مستندسازی اختراع، توجه به وضوح در طراحیها و دیاگرامهای ثبت شده بسیار ضروری است. همچنین بهتر است شهودی که اقدام به تأیید صحت اسناد و امضای آن مینمایند از افراد نزدیک به مخترع نظیر همسر، فرزندان، پدر و مادر و یا دوستان مخترع نباشند. اطمینان از این که شهود، اسناد اختراع را به درستی خوانده و درک نمودهاند و در صورت لزوم، حاضر به حضور در دادگاه خواهند بود، از مواردی است که در انتخاب شهود بایستی مد نظر قرار داد.
باید دقت داشت که دیگران نیز به موازات شما ممکن است در توسعه یک ایده خاص فعال باشند؛ پس بهتر است، اسناد مرتبط با اختراع خود را در اسرع وقت و با درج زمان و تاریخ تکمیل نمایید. از آنجا که ممکن است روزی اسناد یاد شده در دادگاه مورد استفاده قرار گیرد، هرگز مواردی که درست نیست را در آن درج ننمایید و حتیالامکان چیزی را از آن پاک یا اصلاح نکنید. این ملاحظات بیشتر در راستای این است که در آینده کسی نتواند اعتبار اسناد تکمیل شده را زیر سؤال ببرد.
یک نکته بسیار کلیدی: «در آمریکا، پتنتها با توجه به فردی که آن را اختراع نموده است، ثبت و منتشر میشوند. در مقابل، در دیگر نقاط جهان، حقوق پتنت متعلق به فردی است که آن را اول ثبت مینماید. این بدین معنی است که به صرف این که شما مخترع یک ابداع یا فناوری جدید هستید، نمیتوانید آن را در بسیاری از کشورها به ثبت برسانید. از همین رو، ثبت پتنت در زمان مناسب، یکی از موارد بسیار مهم و استراتژیک در فرآیند تجاریسازی فناوری خواهد بود.»
9- افشای اطلاعات در یک اختراع به چه معنا است؟
هنگامیکه شما چیزی را اختراع میکنید، در واقع یک ایده عملی و مفید است که در سر شما وجود دارد. (همین عامل موجب شده که اختراعات را نوعی دارایی فکری مینامند؛ یعنی آنچه که در فکر شما است و میتواند از لحاظ اقتصادی منجر به تولید ثروت و ارزشافزوده گردد.) تا به اینجای کار، اختراع همچون رازی است که صرفاً در یک دفترچه یادداشت مستندسازی شده است. با این حال، همانگونه که شما میتوانید دیگران را از تعدی به املاک و مستغلات خود بر حذر دارید، داراییهای فکری با تبدیل شدن به حقوق مالکیت فکری «IPRs» میتوانند در مقابل استفاده غیر مجاز دیگران مورد محافظت قرار گیرند.
برای کسب حقوق مالکیت فکری، میبایست کاملاً فعال و سریع بود؛ سریعترین و سادهترین راهکار، ایجاد یک حق مالکیت در اختراع یا حفظ و نگهداری آن به عنوان یک راز تجاری «Trade Secret» است. اسرار تجاری ایدههایی ارزشمند بوده که در تجارت و کسب و کار مورد استفاده قرار میگیرد و اگر کسی که از رازهای تجاری شما باخبر است اقدام به افشای آنها نماید، شما میتوانید به دادگاه شکایت نموده و خسارات ناشی از افشای آنها را دریافت نمایید.
یکی از راههای حفظ اسرار تجاری این است که یک موافقتنامه عدم افشاء «Non-Disclosure Agreement-NDA» به امضای طرف مقابل خود برسانید. «NDA» یک قرارداد دوجانبه بوده که بر مبنای آن تا زمانی که شما اجازه ندهید، افشای اطلاعات مرتبط با اختراع از سوی طرف مقابل ناممکن خواهد شد. عدم وجود یک موافقتنامه عدم افشاء، به معنای آن است که شما اختراعتان را رایگان در اختیار دیگران خواهید گذاشت؛ این امر اگرچه از نظر علمی خوب خواهد بود ولی تجاریسازی اختراع و کسب ثروت از آن، امکانپذیر نخواهد بود.
در آمریکا حتی اگر موافقتنامه عدم افشاء نداشته باشید، باز هم از شانس لازم برای تجاریسازی ایده خود برخوردارید. چرا که هنوز یک سال از زمان اولین افشای عمومی اختراع یا فناوری خود برای ثبت آن فرصت دارید. به معنای دیگر، پتنت نوع دیگری از حمایت قانونی برای فناوری توسعه یافته توسط شما فراهم میآورد. البته باید به این نکته توجه داشت که امروزه همه ما در یک اقتصاد جهانی زندگی میکنیم و ارزش یک اختراع در آمریکا به ارزش آن در دیگر کشورهای جهان پیوند خورده است. فاش نمودن اطلاعات مربوط به یک اختراع، به معنای آن است که در بسیاری از نقاط جهان نمیتوانید آن را به ثبت برسانید. بدترین حالت آن است که بدون داشتن «NDA»، پتانسیل ایده توسعه یافته به لحاظ راز تجاری نیز از بین رفته است.
هشدار: مراقب سخنرانی در سمپوزیومها و یا کلاسهای آموزشی خود باشید؛ یک همکار در دانشگاه محل تدریس شما، ممکن است ذیل توافق عدم افشای اطلاعات تعریف نشده باشد. راهکار پیشنهادی این است که اطلاعات مرتبط با فناوری خود را صرفاً با افراد تحت «NDA» و یا افرادی که آمادگی امضای آن را دارند، در میان بگذارید. دفاتر انتقال فناوری «TTO» میتوانند راهنمایی کاملی در این زمینه و همچنین مفاد یک قرارداد عدم افشای اطلاعات در اختیار شما بگذارند. در صورتی که شما کارفرما و یا مالک یک کسب و کار کوچک هستید و دسترسی به «TTO» و یا یک «NDA» استاندارد ندارید، میتوانید با مراجعه به وبسایت سازمان جهانی مالکیت فکری «WIPO»، اطلاعات لازم را دریافت نمایید.
10- انتشار اطلاعات به چه معنا است؟
انتشار، نوعی افشای اطلاعات به شمار میرود؛ برای تجاریسازی یک فناوری و استفاده از محافظتهای قانونی مرتبط با آن، نظیر سیستم پتنت، شما نباید اطلاعات مرتبط با فناوری یا اختراع را برای مجلات علمی ارسال نمایید. در صورت ارسال نیز باید تمامی افرادی که اطلاعات مقاله در دسترس آنها قرار میگیرد (سردبیر، داوران و …)، موافقتنامه «NDA» را به امضاء برسانند و تا زمان ثبت پتنت از انتشار آن خودداری نمایند.
با توجه به اهمیت زمان افشای اطلاعات، دفتر انتقال فناوری مؤسسه مطبوع شما، میبایست تعیین نماید که آیا فناوری شما دارای ارزش تجاری است یا نه و در صورت پاسخ مثبت، درخواست ثبت پتنت به موقع و پیش از انتشار مقالات مرتبط با آن انجام گیرد.
11- چگونه از اختراعات محافظت میشود؟
داراییهای فکری، مجموعهای از ایدهها، دانشهای چرایی و چگونگی و دادهها و اطلاعات با ارزش اقتصادی بوده که در برخی فرمهای اطلاعاتی و یا اسناد مجسم شده است. حال اگر شما اختراع خود را به مالکیت فکری تبدیل نمایید، نوعی حمایت قانونی در برابر استفاده دیگران از آنها ایجاد خواهد شد.
همانگونه که از نظر قانون، صاحب یک دارایی فیزیکی میتواند آن را به طرق گوناگون مورد بهرهبرداری قرار دهد، در مورد حقوق مالکیت فکری نیز این مصداق وجود خواهد داشت. اجازه دهید با ذکر مثالی ساده بحث را روشنتر نماییم. فرض کنید خانهای وجود دارد؛ شما میتوانید آن را خریداری کنید و صاحب تمامی حقوق و مزایای مرتبط با آن شوید و حتی برخی حقوق ناشی از آن را در اختیار فرد دیگری بگذارید. از طرف دیگر شما میتوانید آن را برای یک سال اجاره نمایید، در این صورت شما دارای برخی حقوق استفاده از آن در طی سال مذکور بوده و مابقی حقوق در اختیار صاحبخانه خواهد بود. حتی ممکن است توافقی مبنی بر اجاره و امکان واگذاری آن به افراد دیگر به مدت محدود انجام شود. تمامی مواردی که ذکر گردید برای حقوق مالکیت فکری نیز صادق است. شما میتوانید حقوق ناشی از یک اختراع را به صورت کامل واگذار کنید، مجوز انحصاری بهرهبرداری از آن را به طرف مقابل ارائه دهید و یا حقوق ناشی از آن را بین چند متقاضی تقسیم نمایید. البته باید خاطرنشان ساخت تمامی این تصمیمات در محدوده قوانین موجود امکانپذیر است و برای مثال نمیتوان حقوق ناشی از اختراع یک بمب هستهای را به منظور صدور مجوز بهرهبرداری از آن، در اختیار دیگران قرار داد.
12- ابزارهای حفاظت از داراییهای فکری چه چیزهایی هستند؟
با توجه به ویژگیهای متفاوت داراییهای فکری، میتوان از ابزارهای متناسب برای حفاظت از آنها استفاده نمود. به عنوان مثال، برای تولیدات رسانهای و فرهنگی نظیر انواع فیلم، موسیقی و کتاب، استفاده از کپیرایت مناسب خواهد بود و در مقابل برای محافظت از یک اختراع یا فناوری توسعهیافته در مراکز تحقیقاتی، بهتر است از سیستم پتنت استفاده شود. به صورت کلی میتوان ابزارهای حفاظت از حقوق مالکیت فکری را به چهار دسته اصلی زیر تقسیم نمود:
باید توجه داشت، قوانین کشورهای مختلف در هر یک از این ابزارها ممکن است با تفاوتهای جزئی همراه باشد، با این حال، ماهیت اصلی و کلیات مرتبط با آنها تقریباً یکسان است.
همانگونه که در بالا اشاره گردید، از انواع مختلف مالکیت فکری میتوان برای حفاظت از ابداعات و دستاوردهای نوآورانه خود استفاده نمود. البته برخی محدودیتها در هر یک از ابزارهای حفاظتی وجود دارد که باید هنگام استفاده از آنها مد نظر قرار گیرد. برای مثال، هر چیزی را نمیتوان ثبت اختراع نمود و برخی موارد نظیر پدیدههای طبیعی و فرمولهای ریاضی قابل ثبت نیستند. البته با توجه به تکامل سیستمهای پتنت در طول زمان و گسترش دامنه موارد قابل ثبت، امروزه میتوان انواع نرمافزار، مهندسی ژنتیک بر روی گیاهان و روشهای نوین کسبوکار را نیز ثبت پتنت نمود. توجه به ویژگیها و الزامات تعریف شده در قانون ثبت اختراع برای واجد شرایط پتنت بودن یک اختراع (شامل ویژگیهای تازگی و جدید بودن، کاربردی بودن و عدم افشاء تا قبل از ثبت آن) میتواند فرآیند حفاظت از اختراع را تسهیل نماید. نکته قابل توجه دیگر، هزینههای استفاده از ابزارهای حفاظت از حقوق مالکیت فکری است که در اتخاذ استراتژی شرکت باید به آن توجه داشت؛ برای مثال، هزینههای ثبت پتنت در سیستم پتنت آمریکا «USPTO» بالغ بر 5000 تا 20000 دلار است که اگر پوشش حفاظتی بینالمللی مد نظر باشد، میتواند افزایش یابد.
در پایان باید به این نکته اشاره نمود که ابزارهای چهارگانه معرفی شده، لزوماً کارایی منحصر به فرد ندارند و در مواردی میتوان برای حفاظت از یک دارایی فکری از کپیرایت و یا پتنت به صورت همزمان استفاده نمود. در واقع، هر یک از این ابزارها میتواند منافع و مزایایی برای متقاضی ایجاد نماید که همپوشانی بین آنها نیز قابل تصور است. در این حالات باید بررسی دقیقتری برای اتخاذ سیاست مناسب حفاظت از داراییهای فکری انجام داد.
13- اختراع من چقدر ارزش دارد؟
پاسخ ساده به این پرسش، این است که سعی کنید اختراع خود را بفروشید؛ اگر در این کار موفق شوید، اختراع شما ارزشمند خواهد بود. ارزش تجاری، یک مفهوم اقتصادی است و در زمینه فناوری به قیمت آن در بازار تقاضا اشاره دارد. در صورت عدم فروش فناوری، صحبت در مورد ارزش آن صرفاً یک حدس و گمان خواهد بود که درستی یا نادرستی آن بهطور کامل مشخص نیست.
ممکن است یک پژوهشگر یا محقق، با این سؤال مواجه شود که در ارائه فناوری به بازار برای نخستین بار، چه قیمتی باید مد نظر قرار گیرد. به عبارت دیگر، آیا روشی برای تخمین ارزش فناوری، فارغ از قیمتی که در درازمدت در بازار تقاضا برای آن تعیین میشود نیز وجود دارد؟ در پاسخ باید گفت، ارزش فناوری بازتابی از سود خالصی است که در طول زمان و طی فرآیند توسعه ایده و فروش محصول نهایی پدید میآید. بر این اساس میتوان با محاسبه هزینههای توسعه فناوری و تعیین یک سود تخمینی قابل انتظار، قیمت فناوری برای رسیدن به سود یاد شده را محاسبه نمود.
فرض کنید فروش محصول در بازار را با احتساب تخفیفهای موجود در جریان نقدی درآمدی به عنوان درآمد خالص در نظر بگیریم. حال باید هزینههای مرتبط را از آن کم نموده تا به سود ناخالص برسیم. این هزینهها شامل هزینههای فروش و بازاریابی، هزینههای مرتبط با طراحی و ساخت فناوری و … میباشد که در نهایت سود ناخالص را پدید میآورد. در نهایت، برای رسیدن به سود خالص باید هزینههای عملیات،ی شامل سرمایهگذاریهای تحقیق و توسعه، هزینههای غیرمستقیم کسبوکار و مواردی نظیر مالیات و بیمه را کسر نماییم تا سود خالص برای فناوری محاسبه شود. در تمامی محاسبات مذکور، ارزش زمانی پول نیز باید در نظر گرفته شود که در مجموع میتواند فرآیند تعیین ارزش فناوری را به کاری پیچیده و تخصصی بدل نماید.
با توجه به پیچیدگی تعیین ارزش واقعی یک فناوری، میتوان از برآورد ارزش آن بر اساس نمونههای مشابه در بازار (استفاده از آمار فروش و دیگر شاخصهای مرتبط با فناوری مشابه) استفاده نمود.
نکته کلیدی در تعیین ارزش فناوری، این است که ما درباره ارزش فناوری در بازار هدف صحبت میکنیم نه ارزش فناوری برای خود؛ پس اینکه عوامل تولید متعددی در توسعه فناوری دخیل بوده است و یا سرمایهگذاریهای مرتبط با فعالیتهای تحقیق و توسعه بسیار زیاد بوده است، لزوماً به افزایش ارزش فناوری در بازار نمیانجامد. شاید این واقعیت که سهم یک ایده یا اختراع در کل زنجیره ارزش توسعه فناوری بیش از چند درصد نیست، برای یک مخترع یا محقق خوشایند نباشد؛ با این حال، باید به دیگر بخشهای فرآیند تولید، شامل طراحی و تولید مهندسی، آمادهسازی برای فروش و بسیاری هزینههای دیگر نیز توجه داشت.
14- استفاده از خدمات دفتر انتقال فناوری «TTO»
انتقال فناوری به بازار، یک فرآیند چندمرحلهای است که باید گامبهگام در آن پیش رفت، تا به موفقیت رسید. در این فرآیند مرحلهبهمرحله و تا حدی پیچیده، نهادی همچون دفتر انتقال فناوری دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی، میتواند کمکهای شایانی به مخترعین و محققین ارائه نماید. دفاتر انتقال فناوری با برخورداری از دانش و تخصص لازم برای تجاریسازی نتایج و یافتههای تحقیقات علمی، میتوانند خدمات متنوع و گستردهای در زمینه حفاظت از ایده یا فناوری از طریق ثبت اختراع، ایجاد ارتباطات با افراد یا شرکتهای متقاضی آن، راهکارهای افزایش قابلیتهای تجاریسازی فناوری و در نهایت فروش و واگذاری فناوری ارائه دهند.
یکی از خدمات اصلی که دفاتر انتقال فناوری بر آن متمرکز هستند، واگذاری حق بهرهبرداری از فناوری پتنت شده «Lisencing» است که در سالهای اخیر با استقبال بسیاری از سوی مخترعین و شرکتهای فناور کوچک از یک سو و شرکتهای بزرگ از سوی دیگر مواجه شده است. باید توجه داشت، مخترعین و محققین دانشگاهی معمولاً از توان و قابلیتهای لازم برای تجاریسازی و ارائه محصول نهایی به بازار (اعم از قابلیتهای فناورانه و ساختاری، پشتوانه مالی لازم و نیز تجربه در فرآیندهای توزیع و فروش محصول) برخوردار نیستند. این امر در مورد شرکتهای استارتآپی و زایشی تأسیسشده از سوی محققین نیز صدق مینماید که باعث میشود کسب ثروت و ارزشافزوده برای دانشگاه و محققین صاحب ایده یا فناوری، منوط به واگذاری آن به شرکت فناور دارای قابلیتهای لازم برای ساخت محصول نهایی و ارائه آن به بازار باشد. در این معادله چندوجهی، میتوان بازیگران متعددی یافت که همگی از طریق واگذاری حق بهرهبرداری از فناوری، منتفع میشوند که شامل دانشگاه یا محیط تحقیقاتی، پژوهشگر یا محقق صاحب ایده، شرکتهای بزرگ متقاضی فناوری و جامعه به عنوان مصرفکننده نهایی است.
15- چه اقداماتی برای افزایش احتمال تجاریسازی اختراعم میتوانم انجام دهم؟
کلید اصلی موفقیت در تجاریسازی فناوری، چیزی است که از آن تحت عنوان «جهتگیری بازار» یاد میشود. جهتگیری بازار به معنای آگاهی شما از نیازهای مختلف مردم و تقاضای بازار بوده که میتواند به شما کمک نماید. در واقع، برای افزایش احتمال موفقیت در تجاریسازی یافتههای تحقیقاتی، باید فعالیتهای بخش تحقیق و توسعه را با نیازهای پنهان و آشکار بازار تلفیق نمود.
الف) چگونه میتوان به جهتگیری بازار دست یافت؟
پاسخ به این پرسش بسیار ساده است؛ فرض کنید در یک کنفرانس، مقالهای ارائه میدهید. در این کنفرانس تعداد زیادی از شرکتهای بزرگ و کوچک حضور دارند که برای اطلاع از آخرین تحقیقات و طرحهای مطالعاتی در آن حوزه علمی، در کنفرانس حاضر شدهاند. کافی است از آنها بپرسید چرا آنجا هستند و چه مواردی برای آنها جالب بوده است. آیا انتظار داشتهاند فناوریهای خاصی را در آنجا ببینند؟ پاسخ به این سؤالات یک جهتگیری بازار اولیه برای شما فراهم میآورد که میتواند نوع و ابعاد فعالیتهای تحقیق و توسعه و استراتژیهای توسعه فناوری شما را تحت تأثیر قرار دهد. البته باید دقت نمایید که هیچگونه اطلاعات فنی یا تجاری پیرامون کار و فناوری خود در اختیار آنها قرار ندهید (شفاهی، نوشتاری یا الکترونیکی)، مگر آنکه با اطلاع و نظارت دفتر انتقال فناوری باشد. داده خام اولیه که در ملاقاتها و گپ و گفتهای دوستانه رد و بدل میشوند و شاید در ابتدای امر از نظر شما اهمیت قابل توجهی ندارند، ممکن است قابلیت تجاریسازی فناوری شما را کاملاً از بین ببرد.
بهطور خلاصه، با شرکت در نمایشگاههای تجاری و کنفرانسهای علمی و صحبت با فعالان صنعت و بازار، میتوان به یک جهتگیری کلی پیرامون فناوری و چگونگی عرضه آن به بازار دست یافت. در مواجهه با افراد مختلف سعی کنید چهار پرسش کلیدی زیر را مطرح نمایید:
ب) استفاده از خدمات دفتر انتقال فناوری
یک مزیت بسیار مهم استفاده از دفاتر انتقال فناوری در فرآیند توسعه و تجاریسازی فناوری، عدم نیاز به فعالیتهای بازاریابی از سوی صاحب ایده یا فناوری است. در واقع، یکی از وظایف اصلی «TTO»، ارتباط با شرکتها و فناوران فعال در حوزه مشابه با فناوری شما و شناسایی علاقهمندان به اخذ مجوز بهرهبرداری از آن است. با توجه به شبکههای وسیع ارتباطات دفاتر انتقال فناوری، شناسایی و ایجاد ارتباط با افراد متقاضی فناوری شما چندان دشوار نیست. کارکنان «TTO» اطلاعات لازم را از شما دریافت نموده و با یافتن افراد صاحبنظر و مسئول در زمینه صدور یا اخذ مجوزهای بهرهبرداری از فناوری در شرکتهای متقاضی فناوری شما، مذاکرات را آغاز مینماید.
یکی از پلتفرمهای ارائه اطلاعات به دفاتر انتقال فناوری که میتواند وضعیت فناوری شما را کاملاً توصیف و تبیین نماید، استفاده از سطوح آمادگی فناوری یا «TRL» است که در اواخر دهه 1960 میلادی از سوی ناسا معرفی گردید. این مفهوم در طی پنجاه سال اخیر پیوسته در حال تغییر و تکامل بوده است و در حال حاضر در نه سطح به تحلیل میزان آمادگی فناوری میپردازد. سطوح نه گانه «TRL» شامل موارد زیر است: