کاربرد؟ آیا همه ما قربانی سود طلبی شرکت ها هستیم؟

همان‌طور که مطلع هستید هرروز یا اپل می‌گویید هیچ‌وقت گوشی به این قدرتمندی انقدر نازک نبود و یا سامسونگ زبان طراحی‌اش را عوض کرده و با تبلیغات رنگارنگ می‌خواهد رقیب را به خاک بمالد. برخی از شرکت‌ها هم که کلاً ول معطل‌اند و فقط در جایگاه فعلی‌شان در جا می‌زنند. نکته اینجاست که هیچ یک از این شرکت‌ها واقعاً به این موضوع فکر نمی‌کند که چگونه می‌توان محصولی تولید کرد که همه‌ی نیازهای کاربر در سطح موردنظر را پوشش دهد. به‌جرئت می‌توان گفت تنها چیزی که از آن مطمئن بود آن است که مدیران و سرمایه‌گذاران فقط به فکر جیب خودشان هستند تا هرروز پرتر از دیروز شود. امروز می‌خواهیم به مسائل این روزها بپردازیم که چرا هیچ شرکتی چیزی نمی‌سازد که ما واقعاً به آن احتیاج داشته باشیم و آن را دوست بداریم؟

در وجه اول بیاید قبول کنیم که طرفداری کردن از یک برند صرفاً به خاطر داشتن یک محصول از آن برند واقعاً اشتباه است و نوعی طرفداری کورکورانه و کاذب می‌باشد. بدون طرفداری و توهین به برند خاصی ادامه می‌دهیم. توجه کنید محصولاتی که مثال زده می‌شوند فقط یک انتخاب از میان چندین نوع از محصولات این‌گونه هستند پس دلیلی برای جبهه گرفتن و انتقاد نیست.

برای مثال بیایید نگاهی به مک بوک ایر جدید داشته باشیم. اگر بخواهیم روراست باشیم این دستگاه واقعاً زیباست، از رنگ طلایی‌اش گرفته تا طراحی ساده و زیبایی بی‌نهایتش؛ اما این کاربردی است؟ در زندگی روزمره ما نیاز به کاربردی بودن داریم یا زیبایی؟ به‌احتمال زیاد جواب این سؤال کلمه هر دو است که مشکل هم همین‌جاست. در واقع می توان مک بوک جدید را تبلتی دانست که صفحه لمسی ندارد و به جای آن کیبوردی بزرگ را به دوش می‎کشد. با صراحت تمام می‌گوییم که پیدا کردن محصولی که از هر جهت بی‌نقص باشد واقعاً سخت است. بیایید کمی به گذشته برگردیم. اکسپریا زد ۲ به خاطر دارید؟ دستگاهی شکیل که تقریباً بی‌نقص بود و اگر بخواهیم کمی افراطی ایرادگیری کنیم طراحی تیز آن گزینه مهم ارگونومی را از ما می‌گرفت. در اکسپریا زد ۳ طراحی دستگاه خیلی بهبود یافت به‌طوری که می‌توان گفت با گرد شدن طراحی لبه‌ها و گوشه‌ها ارگونومی چندین پله پیشرفت داشت. حالا که سونی عنصر زیبایی را داشت کاربردی بودن کجا بود؟ شیشه پشت دستگاه هرچقدر هم مقاوم باشد بازهم به خاطر ماهیت شیشه بودنش باز می شکند و اینجاست که عنصر کاربردی بودن از بین می‎رود. برای مثالی دیگر به دسته‌ای فراگیر از گجت ها می‌رویم که هرروزه داریم از آن‌ها استفاده می‌کنیم؛ بله درست است، لپ‌تاپ‌ها. این گجت های بسیار کاربردی که مک بوک ها را از آن‌ها جدا می کنیم عنصر کاربردی بودن را در خود دارند و هر روز از این جهت تقویت می‌شوند اما به ندرت می‌توان زیبایی را نیز در این نوع لپ‌تاپ‌ها یافت. در گوشه‌ی دیگر رقابت اپل با مک بوک هایش ایستاده که بدون تردید زیبا هستند اما به گستردگی و کاربردی بودن لپ‌تاپ‌های ویندوزی نیستند.

چه بخواهیم و چه نخواهیم ما گرفتار رقابت تنگاتنگ شرکت‌ها شده‌ایم. البته نباید از یاد برد که در این میان گجت هایی وارد شدند که در رده خودشان واقعاً عملکرد عالی ارائه می‌دادند و هر دو عنصر زیبایی و کاربردی بودن را داشتند. برای به وجود نیامدن بحث‌های تند و تیز از دستگاه خاصی نام نمی‌بریم. برای اتمام این مقاله بیایید نگاهی دوباره داشته باشیم به گذشته و حالمان و ببینیم که ما واقعاً از هر دو جهت زیبایی و کاربرد کدام گجت ها را دوست داشته‌ایم؟

نظرات خود را در مورد سرنوشتی که توسط شرکت‌ها برای ما رقم می‌خورد با ما در میان بگذارید.