در دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ خورشیدی، یکی از مشهورترین عکاسان جهان به نام رولف بنی به ایران آمد تا کتاب عکسی را به منظور معرفی فرهنگ ایران و شناخت طبیعت فوقالعاده آن تهیه و تدوین کند.
حاصل چند سال عکاسی او در نقاط مختلف ایران کتابی شد به نام «ایران پل فیروزه» که ابتدا به چند زبان خارجی و سپس سال ۱۹۷۵ میلادی به زبان فارسی منتشر شد.
این کتاب را میتوان یکی از کامل ترین و تاثیرگذارترین مجموعههای تصویری در نشان دادن ویژگیهای فرهنگی و شیوه زندگی و اقلیمهای متنوع جغرافیایی در ایران دانست که با مقدمهای از دکتر سید حسین نصر، درباره تاریخ و فرهنگ ایران و نیز توضیحاتی برای هر یک از تصاویر به قلم دکتر مظفر بختیار، کاملتر شده است.
رولف بنی، عکاس کانادایی این کتاب که متولد سال ۱۹۲۴ در آلبرتای کاناداست، از جمله چهرههای برجسته تاریخ عکاسی جهان است که در کار خود بیشتر به مسائل فرهنگی و روابط انسانی پرداخته است.
از میان آثار او، کتاب عصر خدایان بهوسیله انجمن هنر گرافیک فرانسه به عنوان یکی از ۵۰ کتاب برگزیده سال ۱۹۶۵ برگزیده شد و مدال نقره نمایشگاه جهانی کتاب در لاپیزیک را نیز دریافت کرد.
همچنین، موسسه تایم لایف که یکی از نهادهای معتبر در ارزشیابی و نشر آثار عکاسی هنری است، کتاب «شادی ویرانهها» اثر بنی را به عنوان اثری ممتاز معرفی کرده است.
کتاب دیگر بنی، کتابی است با عنوان «برای هر چیز فصلی» که در جشنهای یکصدمین سال بنیانگذاری حکوکت کانادا به عنوان هدیه رسمی دولت این کشور به رهبران جهان تقدیم شد. او کتابی نیز درباره ژاپن دارد که سال ۱۹۶۳ مدال طلای نمایشگاه لاپیزیک را به خود اختصاص داد.
«در ایتالیا» نام یکی دیگر از کتابهای او درباره فرهنگ و اجتماع کشورهای مختلف جهان است که به نوبه خود مورد تحسین محافل و موسسات هنری قرار گرفت.
رولف بنی برای عکاسی در ایران، از حمایت دولت ایران برخوردار بود و امکانات قابل توجهی در اختیارش قرار گرفت تا بتواند این مجموعه تصویری ارزشمند را گردآوری کند.
بخشی از عکسهای او از ایران که در کتاب ایران پل فیروزه چاپ نشدهاند، هم اکنون در مجموعه تاریخی – فرهنگی کاخ نیاوران نگهداری میشوند.
در صفحه ایران گردی این صفحه همراه با عکسهای رولف بنی، در ایران دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ گشتی میزنیم و حال و هوای آن سالها را از دریچه دوربین عکاسی این هنرمند کانادایی از نظر میگذرانیم.
بعضی توضیحات عکسها از مقدمه رولف بنی بر کتاب ایران پل فیروزه انتخاب شدهاند.
ما در مغرب زمین به قهرمانان یونان و روم دل بستهایم، گرچه درخششهای انسانی دورههای هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان در جریان حوادثی دگرگون شد و هنرهای تزیینی و نقشهای پرجان انسانی تقریبا از میان رفت، ولی در مقابل، فنون کاشی کاری، خطاطی و خوشنویسی و گچبریهای بسیار جالب، رونق دیگری یافتند. به ویژه در گچ کاری، برشهای هنرمندانهای در حاشیه کاشیهای درخشان و آجرها پدید آمدند.
خانه حاج مصورالملکی در اصفهان از زیباترین خانههای تاریخی این شهر است. حاج مصورالملک هنرمند نقاش نامداری بود که اندکی پس از ثبت این عکس توسط رولف بنی درگذشت. خانه او اکنون در اختیار فرزند او و همچنان محل زندگی این خانواده است.
برای عشاق طبیعت، نقشهای دلفریبی که برای تزیین در بناها به کار رفته و خطوط منقوشی که دیوارها را مزین کرده است، حالت دنیایی از گلهای الوان، جنگلی انبوه از درختان و باغ وحشی از حیوانات را جلوه گر میسازد.
آیین تعزیه خوانی به عنوان یک آیین نمایشی و مذهبی از دوره زندیه در ایران پاگرفت و در دوره قاجاریه به کمال رسید. اگرچه تکیههای بزرگ و کوچک در شهرهای مختلف ایران جایگاه تعزیه خوانی بودند، اما تعزیهخوانان گاهی هم به صورت دورهگردی در کوی و برزن مشغول تعزیه خوانی میشدند. این گونه تعزیه خوانی هنوز هم در شهرهای کوچک تر و نیز در مناطق جنوبی تهران متداول است.
مناطق ترکمن نشین در شرق استان گلستان هرچند که در گذر ایام دچار دگرگونی شدهاند، اما نسبت به دهه ۴۰ و ۵۰ تا حد زیادی اصالت فرهنگی و جلوههای زیبای مردم شناختی خود را حفظ کردهاند. هنوز هم میتوان مناظری شبیه به آنچه را که رولف بنی در قاب تصویر جاودانه کرد، در ترکمن صحرا، گنبد کاووس و بندر ترکمن دید.
در زمان قاجاریه برای پنجرههای اماکن مقدس مذهبی، شیشههای الوان به کار بردهاند. عبور اشعه خورشید از ورای این شیشهها، نقشهای بسیار جالبی را به وجود میآورد.
در ضمیر من چشم اندازهای چشمه سارهای زلال و انارستانها و باغهای پسته و ردیف درختان تبریزی و دشتهای سپیدگون که کاروانهای عشایر و قبایل بر آن، گاه ره میسپارند و گاه میآرامند، و شبهای پر از ستاره این سرزمین، جلوه و تجسمی جاوید یافته اند؛گویی همه جا از صفحه نیلگون افق تا تارک گنبدها و منارههای مساجد، پرتو خداوندی را در چشم آدمیان میتابانند.
بنی ننوشته است که این قهوه خانه را در کجای ایران دیده و عکاسی کرده است اما حال و هوای آدمهای آن شبیه مهاجرانی است که در آن سالها در جست و جوی کار به تهران میآمدند. خصوصا جماعت بنا و نقاش ساختمانی که پاتوقشان عمدتا در قهوه خانهها بود و مردم نیز برای یافتن شان به همان جا مراجعه میکردند.
ایران را همان گونه یافتم که گفتهاند: خاکش دشمنان را از خود میراند و متجاوزان را گوشمالی میدهد. ایران در میان همسایگان خود چونان پلی است که از یک سو دریای خزر را به خلیج فارس متصل میسازد و از سوی دیگر تجلیات فرهنگی و معنوی و سیاسی شرق و غرب را به یکدیگر پیوند میدهد، اما از دیدگاه من پلی است مظهر زیبایی و لطف و آن هم پل فیروزه!
امامزاده صالح (ع)، مشهورترین زیارتگاه شمیران در شمال تهران است. این زیارتگاه از دوره قاجار که شمیران به عنوان ییلاق تابستانی اعیان و اشراف تهرانی انتخاب شد، مورد استفاده قرار گرفت و تا چند دهه پیش، حال و هوای قاجاری خود را تا حدودی حفظ کرده بود. در دهه اخیر معماری و مقابر تاریخی این زیارتگاه مهم تحت عنوان توسعه حرم امامزاده صالح(ع) از بین رفت و بنای کهن آن به صورت ساختمانی کاملا نونوار درآمد. چنار کهنسال آن نیز خشک و پس از مدتی قطع شد.
برجهای دوگانه خرقان در استان قزوین از آثار دوره سلجوقی هستند. این دو برج حدود هزار سال قدمت دارند و از شاهکارهای هنر آجرکاری ایران به شمار میآیند. برجهای خرقان در زلزله سال ۱۳۸۱ بویین زهرا، آسیب شدیدی را متحمل شدند و با وجود بازسازی، هرگز زیبایی گذشته خود را باز نیافتند.
لباسهای کردی همیشه با رنگهای تند و گرم شناخته شدهاند و از این رو بازارهای شهرهای کرد نشین مثل بازار سنندج و بازار کرمانشاه غرق در رنگ و شادیاند. هنوز هم شبیه این مغازهها را به وفور میتوان در بازار این دو شهر سراغ گرفت.
سیستان و بلوچستان که امروز از مناطق محروم کشور است، در طول تاریخ به انبار غله ایران شهرت داشت و زمینهای حاصلخیزش که به خوبی آبیاری میشد، آبادیهای زیادی را در این منطقه شکل داده بود.
هیچ کتابی مانند قلب و روح نمیتواند اسرار دیدار مرا از ایران بازگو کند و برای گفتار و کردار و دیدار، پایانی متصور نیست. آیا به همین دلیل نیست که کتابخانههای جهان از شعر، فلسفه، عرفان، باستان شناسی و هنر این کشور به نحو روزافزونی آکنده میشود؟ خطر در آنجاست که زیبایی فدای دانش و راز تاریخ میشود و لزوم پیشرفت که یک ضرورت انعطافناپذیر است، گذشته را تهدید میکند و این تراژدی مرگ آفرین بقا و ادامه حیات است.
در دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ هنوز بخش عمده جمعیت ایران روستانشین و سرگرم امور کشاورزی و دامداری بودند. در آغاز دهه ۴۰ اصلاحات ارضی، نظام سنتی زمینداری ایران را دگرگون کرد و تاثیرات عمیقی را بر بخش کشاورزی برجای گذاشت. با این وجود، در آن سالها کشاورزی همچنان با سنتی ترین شیوهها صورت میگرفت و کلاردشت مازندران که امروزه جایگاه شهرک سازیها و ویلاسازیهای پایان ناپذیر است، منطقهای بسیار بکر با اقتصاد مبتنی بر کشاورزی بود.
در دهه ۱۳۴۰ زایندهرود بسیار پرآب بود و پیرامون آن هنوز نیزارها و بیشهزارهای طبیعی به چشم میآید. بخشی از این بیشهها بعدها به صورت پارکهای ساحلی درآمدند و بخشی دیگر به زیر ساخت و ساز رفتند.
سیستان هنوز بسیاری از سنتهای کهن خود را حفظ کرده است. گشادهرویی، مهماننوازی، مناعت طبع و سخت کوشی از خصلتهایی است که سیستانیها در طول تاریخ به داشتن آن شهره بودهاند.
مرداب انزلی که تا روزگاری نه چندان دور جایگاه نیلوفرهای آبی و روزی دهنده شمار زیادی از صیادان شمالی بود، اینک به سبب سرازیر شدن انواع فاضلابهای شهری و صنعتی رو به نیستی میرود. دیگر چنین مناظری را نمیتوان به راحتی در این تالاب بزرگ تماشا کرد.
[button url=”http://www.bartarinha.ir/fa/news/246273/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%82%D8%AF%DB%8C%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1-%D8%B9%DA%A9%D8%A7%D8%B3-%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%A7%DB%8C%DB%8C” postid=”” style=”btn-default” size=”btn-default” target=”_self” fullwidth=”false”]bartarinha[/button]
امروز کلا خبری نبود؟ :wacko:
خیلی زیبا بودند،،،
مخصوصا کتاب “عصر خدایان ” که بالا ذکر شد،،،حتما توصیه میکنم (اگر گیرتون اومد!) مطالعه کنید،،، واقعا کتاب زیبا و فوقالعاده ای هست،،،
مچکر از همه دوستان،،،
مطمئن هستین عکس ها همه قدیمی هستن؟!
به بازار کرمانشاه نگاه کنید، لامپ کم مصرف آویزه!!!