در سیلیکون ولی، هر شخصی رسیکپذیری منحصربفردی را در مورد تجارت خود دارد. موسسان شرکتها برای سالیان متمادی برای تجاریسازی محصول خود تلاش کرده و با خطرات فراوانی روبرو شدهاند. سرمایهگذاران روی ایدهها و آرزوهای استارتآپها و کارآفرینان میلیاردها دلار سرمایهگذاری میکنند. مدیران اجرایی ادعا میکنند که استراتژی آنها میتواند فرصتهای جدیدی را برای موفقیت استارتآپها و شرکتهای تحت مدیریت آنها در آینده ایجاد کند. در سیلیکون ولی، پیشبینی آینده، کار خارقالعادهای نیست، پیشبینی آینده بخشی از کار افراد به حساب میآید.
اما پیشبینی ما از آینده در بخشی از گذشته متوقف شده است. بیشتر پیشبینیهای مربوط به تجارت و کسب و کار، نتایج عددی مناسبی را در خروجی خود ندارند و به همین دلیل سابقهای از آنها نگهداری نمیشود. بنابراین ارزیابی اینکه آیا ما در مسیر تکامل خود به پیشرفت قابل توجهی نسبت به گذشته دست یافتهایم یا نه کار چندان سادهای نخواهد بود.
تحقیقات انجام شده در موسسه “تت لاک” راهحل دیگری را پیشنهاد میکند. مطالعه رقابتهای انجام گرفته توسط متخصصان بینام و نشانی که وقایع آینده را پیشبینی کردهاند گزینه مناسبی برای رسیدن به موفقیت با استفاده از پیشبینی است. برخی از آنها دیدگاه بهتری از آینده را نسبت به بقیه ارائه میدهند. “تت لاک” پیشبینیهای خود را بر اساس استعداد ذاتی افراد برای پیشگویی بنا ننهاده است، بلکه آنها بر اساس یک رشد فکری و اعتقاد به تصحیح پیشبینی خود بر اساس وقایع گذشته پیش میروند و آینده را پیشبینی میکنند. آنها با تحقیق روی نظریات گذشته همواره نظریات خود را در مورد پیشبینیهای آینده به روز کرده و تغییراتی در آن اعمال میکنند. توانایی آنها در پیشبینی، همانند دیگر مهارتها، با تمرین و تکرار قابل ارتقاء است.
ما در شرکت توییچ که یکی از شرکتهای زیرمجموعه آمازون به حساب میآید آینده خوبی را برای این تحقیقات پیشبینی میکنیم. اگر افرادی توانستهاند آینده را پیشبینی کنند، یک شرکت و کارکنان آن نیز میتوانند این کار را انجام دهند. ما نرمافزاری را طراحی کردهایم که میتواند به کارمندان ما آموزش دهد تا بدون توجه به پیشزمینههای کمی، نقش سازمانی و یا حوزه تخصصی خود پیشبینیهایی را در مورد آینده امور انجام دهند.
نکتهای که ما از یادگیری ماشین آموختهایم این است که کارمندان شرکت “توییچ” توانایی پیشبینی خود را افزایش دادند تا بتوانند در مقابل دادههای تاریخی دنیای واقعی مقاومت کنند. افراد شرکت ما تمایل بسیار زیادی به پیشبینی با سرعت بالا دارند و بازخوردهای بسیار زیادی دریافت میکنند. در نتیجه پیشبینی آنها اصلاح شده و تقریبا به یک نظریه صحیح میرسند. هدف ما از بکارگیری پیشبینی این است که بتوانیم تصمیماتی با کیفیت بالا و سرعت زیاد بگیریم، این مطلب را “جف بزوس” در مجله سهامداران در سال ۲۰۱۷ بیان کرده است. از طریق پیشبینی، ما برای مقابله با هزاران کاربری که در طول روز از زیرساختهای موجود در شرکت استفاده میکنند آمادگی پیدا میکنیم و میتوانیم در این رقابت نفر اول باشیم.
حوزه و محدوده پیشبینی در شرکت “توییچ”
پیشبینیهای عددی حاشیه سود خوبی را برای شرکتهای فعال در زمینه نوآوری و خلاقیت همانند توییچ فراهم میآورند. این پیشبینیها هم بصورت دقیق و هم بصورت خلاصه هستند و هم اینکه ایجاد ارتباط با آن دادهها در کارهای گروهی و تیمی بسیار آسانتر از دیگر روشهای پیشبینی است. پیشبینیهایی که بر اساس مدلهای ریاضی و قوانین احتمال صورت میگیرند، کارمندان را ملزم میکنند تا درجهبندی و معیارهای مناسبی برای نظریات و ایدههای خود در مورد وقایع آینده داشته باشند. پیشبینیهای مکرر در مورد یک واقعه میتواند با یکدیگر جمع شده و میانگینگیری شود. بدین وسیله میتوان به مدیران اجرایی در درک اینکه تمام تیم و یا بخشهای خاصی از تیم چه طرز فکری دارند یاری رساند. این پیشبینیهای عددی میتوانند تصمیمات اخذ شده را شفافسازی کرده و به عنوان عامل تشویقی برای کارمندان بکار گرفته شود. علاوهبراین، این پیشبینیها میتوانند به تیمهای مختلف کمک کنند تا ارتباطات خود را اصلاح کرده و دیگر نگران برقراری ارتباط با دیگران نباشند.
اعتقاد و باور من به پیشبینی با انجام یک پروژه که در حال اجرای آن بودم بسیار بیشتر و عمیقتر شد. شرکت “توییچ” زیرساختی برای توزیع و گسترش بازیهای ویدئویی ایجاد کرده بود. زمانیکه ما محصولی با نام “هاست مد” را تولید و به بازار معرفی کردیم، این محصول به کاربران آن، که توزیع کنندگان محصولات ویدئویی بودند، اجازه میداد تا میزبانی یک شبکه پخش زنده را بر عهده گرفته و آن شبکه را به همراه صفحات مجازی آن به مدیریت خود درآورند. تصمیم من بر این بود که ما در میزبانی شبکههای دیگر به تخصص و مهارت لازم دست پیدا کنیم، در این شرایط مدیران مربوطه میتوانند به راحتی لیست افراد و شرکتهای پخش را به صورت آفلاین در اختیار گرفته و از آن استفاده کنند.
بنابراین همانند هر فردی، من ایدهای را در ذهن خود برای یک مشکل شکل داده بودم که از دیدگاه خودم بسیار متقاعد کننده و مهم بود. اما من از اقتدار لازم برای اولویت دادن به اجرایی شدن آن ایده برخوردار نبودم. بیشتر افراد نمیتوانند موافقت و حمایت لازم را، از طرف دیگران، در این مرحله از کار بدست آورند.
اگر ما بتوانیم میزبانی خودکار را راهاندازی کنیم، من به میزان ۷۰ درصد اطمینان میدهم که در عرض ۸ هفته، ۱۵ درصد از شرکای ما (که بیشترین تاثیر را بر روی عملکرد ما دارند) از این شیوه استفاده خواهند کرد.
بنابراین من با تمام تلاش به جلب حمایت افراد مختلف برای متقاعد کردن آنها به موفقیت ایده خود در آینده اقدام کردم. بنابراین ما مطالعه و تحقیقات گستردهای را در مورد پخش خودکار آغاز کردیم که بصورت شگفتانگیزی به حصول نتایج مثبت منتهی شد. با بکارگیری این سیاست، تقریبا نیمی از شرکت کنندگان به افزایش ۱۰ درصدی در بازدیدهای خود از شبکههای مورد نظر رسیدند. آنچه که ما نیاز به ایجاد آن را احساس میکردیم بسیار ارزان و در عین حال بسیار ساده بود. مهندس ناظر ما، “جیکسان وانگ” پیشبینی خود را در این مورد چنین بیان میکند: او معتقد بود که میتواند پیشرفت ۷۰ درصدی را در مدت زمانی کمتر از ۸ هفته ایجاد کند. این دو پیشبینی در مورد هزینه و چگونگی انجام پروژه به من کمک کردند تا بتوانم سهامداران را متقاعد کنم که ایده من عملی بوده و آینده خوبی در انتظار آنها خواهد بود. ئ
یک تیم اختصاصی برای کار بر روی میزبانی خودکار انتخاب شدند. من از هر کسی برای جمع آوری پیشبینی و اظهار نظر در مورد آن کمک خواستم تا مشخص شود که آیا ما توانستهایم حمایت دیگران را از این پروژه و ایده به خود اختصاص دهیم یا خیر؟ مهندسان ما با میزان ۷۵ درصد اطمینان میدادند که به هدف خود خواهند رسید. سهم ما در رهبری و هدایت آن تیم تنها ۷۰ درصد بود. مدیر اجرایی که ما با او همکاری داشتیم فرد بسیار محتاطی بود، در نتیجه ما به ۵۰ درصد از آن چیزی که انتظارش را داشتیم دست یافتیم. در دیگر بخشها ما به ۱۰۰ درصد آنچه که پیشبینی کرده بودیم و انتظار داشتیم رسیدیم. زمانیکه برای رسیدن به تصمیم نهایی آماده شده بودیم، تمام توان خود را در پیشبینی بکار گرفتیم تا از همان ابتدا به خوبی عمل کنیم. برای مثال، ما این پرسش را مطرح کردیم که آیا ما با برای شروع بکار شرکت “توییچ” فشار بسیار زیادی را متحمل خواهیم شد؟ این محیط در ابتدا مکان بسیار خوبی برای منعقد کردن قرارداد و موافقتنامههای چند جانبه بود، اما ما میدانستیم که بسیاری از پارامترهای دیگر وجود دارند و ما در بین تمامی این پارامترها سردرگم خواهیم شد. رهبر و شریک تجاری ما، “استیو لین”، معتقد بود که شروع به کار و همکاری با شرکت “توییچ” میتواند با افزایش ۱۰ درصدی در پیشرفت و ارتقاء شرکت، به موفقیت ما کمک کند. بر اساس پیشبینیهای انجام شده توسط “استیو لین”، تمامی اعضای تیم ما نیز متقاعد شدند که آغاز همکاری با شرکت “توییچ” میتواند به طور فزایندهای به موفقیت ما کمک کند. بدلیل پیشبینی انجام شده توسط متخصصان ما و اعتمادی که مابین اعضای تیم وجود داشت، اعضای تیم بصورت کامل از یکدیگر و رهبران خود حمایت میکردند.
امروز هدف ما رسیدن به موفقیت است، بیش از نیمی از شریکان ما در حال اجرای طرح میزبانی خودکار هستند و شبکههایی که ۱۰ نفر از شریکان خود را در طرح میزبانی خودکار وارد کردهاند بیش از ۱۰ درصد در کارایی و بهرهوری رشد داشتهاند.
بطور همزمان، من در حال کمک به تیمها و رهبران آنها برای داشتن پیشبینیهای موفق بودم. اما تلاشهای من برای رشد فرهنگ پیشبینی در شرکت “توییچ” توسط عوامل بسیاری محدود میشد. امروز ما میتوانیم نتیجه آموزشی را که در چند سال اخیر برای آن تلاش کردهایم ببینیم، آن تلاشها به ما کمک کردهاند تا از محدودیتهای موجود عبور کرده و فرهنگ پیشبینی را در سرتاسر شرکت گسترش دهیم.
ما آموزش خود را برای محافظت از مدیران، مهندسان، مدیران اجرایی، محققان، طراحان، و فعالان تجارت افزایش دادیم. اساسا این کار به تمام افرادیکه میخواهند در تولیدات شرکت “توییچ” تاثیرگذار باشند کمک کننده خواهد بود. اگرچه بسیاری از افراد به پیشبینیهای عددی عادت نداشته و در آنالیز آنها به مشکل بر میخورند، نحوه آموزش ما باعث میشود تا این اعداد و ارقام برای افراد مختلف قابل اعتماد و قابل استناد باشد.
در ابتدا ما به کارمندان خود آموزش میدهیم تا در مورد آینده هیچگونه پیشبینی اعلام نکنند، مگر اینکه این کار را با استفاده از ارزیابیهایی که در پیشینه شرکت “توییچ” وجود دارد انجام داده باشند. رسیدن به درک صحیحی از این اعداد و ارقام برای درک پروسه تجارت در شرکت “توییچ” بسیار حیاتی و مهم است، برای مثال:
شرکت توییچ به طور متوسط چه میزانی از کاربران خود را راضی نگه داشته است؟
بینندگان شرکت توییچ در هر سال به چه میزانی رشد داشتهاند؟
چند درصد از بینندگان ما توسط تلفن همراه جذب شدهاند؟
بجای اینکه چنین پرسشهایی را طرح کنیم، ما از کارکنان خود درخواست کردیم تا مواردی که ۸۰ درصد در آنها اطمینان خاطر ایجاد میکند را برای ما بیان کنند. این راهکار برای رسیدن به پیشبینی مطلوبتر و در نهایت دستیابی به موفقیت، عملیتر و قابل اعتمادتر خواهد بود.