جانی ایو می گوید که فلسفه :”متفاوت فکر کن” اپل درواقع بسیار آسان است.
چانی از سال ۱۹۹۶ مدیر ارشد طراحی اپل است و در طول این مدت زیاد توانسته با هنر و نبوغ بالای خود، رویکرد اپل را در طراحی محصولات پیاده کند. رویکردی که علاوه بر وجود فاکتور بالاترین کیفیت، شعار متفاوت فکر کن را نیز در تمامی محصولات و بازاریابی این شرکت پیاده می کند.
همان طور که اطلاع دارید، اپل به تازگی در کنفرانس “Hello Again” از مک بوک های جدید خود پرده برداری کرد که یکی از مهم ترین ویژگی های نوآورانه آن، حضور یک صفحه OLED در بالای صفحه کلید این مک بوک ها با نام تاچ بار است. این موضوع بهانه ای شده تا کانی گوگلیلمو، سردبیر بخش خبری سی نت یک مصاحبه ی پرسش و پاسخ کوتاه را با جانی ایو انجام دهد که در ادامه مطلب می توانید آن را مشاهده کنید.
پس با ترنجی همراه باشید.
“انجام شعار متفاوت فکر کن در واقع نسبتا آسان و سریع است، و این وسوسه انگیز است.” این جملات را جانی می گوید. مردی که در هر طراحی عمده محصولات اپلی دست دارد و با هنر طراحی خود توانسته، از مانیتورهای رنگارنگ این شرکت، به آی مک و آیپاد و آیپد و آیفون برسد.
جانی می گوید: “ما خودمان را در فشار محدود نمی کنیم. تنها آن چه را که بهتر است انجام می دهیم. در واقع، ما چیزی را که متفاوت ولی بهتر نباشد را هرگز انجام نمی دهیم.”
جانی ایو در مصاحبه ای در اوایل این هفته به توضیح طراحی مک بوک پروهای جدید این شرکت پرداخته است. مک بوک هایی که یکی از قدرتمند ترین خطوط لپ تاپ در دنیا هستند.
این تفکر توضیح می دهد که چرا اپل از “سال های بسیار پیش” در برابر اضافه کردن صفحه نمایش لمسی به مک مقاومت کرد و حتی به عنوان یک رقیب در برابر تبلت ها و رایانه های شخصی ویندوزی با صفحات نمایش چندلمسی، محصولی مشابه را ارائه نداد. آن ها در عوض، پس از دو سال، با یک نوآوری تاچ پد بزرگ تر و روش های دیگر به مقابله با این حرکات پرداختند و در جدیدترین آن ها، تیم طراحی اپل با یک نوآوری، یک نوار باریک لمسی با صفحه نمایش OLED را جایگزین دکمه های با کارایی ثابت بالای صفحه کلید کرد. این صفحه نمایش برخلاف کلیدهای با کاربری ثابت، یک منوی در حال تغییر از دکمه ها، کنترل های لغزنده، صفحه، ابزار و حتی ایموجی های بسته است که با توجه به هر برنامه ای که در آن هستید، قابل تغییر و شخصی سازیست.
این نوار لمسی در این پنج شنبه رونمایی شد و اکنون برای مک بوک های جدید ۱۳ و ۱۵ اینچی برای فروش در ماه نوامیر در دسترس است.
جانی ایو که دارای بیش از ۵۰۰۰ حق اختراع ثبت شده است، در این پرسش و پاسخ از تاچ بار به عنوان “آغاز راه های بسیار جالب” نام برده است. در این جا یک نسخه ویرایش شده از این گفت و گو را در ادامه می بینید:
ما یک تعداد از طرح ها و بررسی های مفهومی را در موجود داشتیم، اما پس از تست آن ها به عنوان یک کاربر برای مدتی در زندگی روزمره، ما به این نتیجه می رسیدیم که کاربردی کردن بسیاری از آن ها گاهی اوقات کمتر قانع کننده به نظر می رسد. این چیزیست که ما با نمونه های اولیه پیش از کاربردی کردن محصول انجام می دهیم و با آن ها زندگی می کنیم تا ببینیم که کاربر اگر آن طرح ارائه شود از آن چه استقبالی خواهد نمود. این چیزیست که در مورد تاچ بار در مک بوک ها هم اتفاق افتاد و ما متوجه شدیم که اکنون یک نباز برای تغییر صفحه کلید سنتی در لپ تاپ ها وجود دارد.
نقطه شروع ما از نقطه نظر تیم طراحی، بررسی و به رسمیت شناختن هر دو روش وردوی در صفحه کلید ها بود، یعنی هم یک صفحه کلید سنتی و هم یک صفحه لمسی. وجود صفحه کلید سنتی که همواره مورد توجه است و در عین حال، ما سعی کردیم که توانایی هایمان را به جای یک ورودی پیچیده، به طور عمده بر عادت و آشنایی کاربرانمان پیاده کنیم.
بنابراین، نقطه عزیمت ما این بود که یک راه طراحی بک ورودی جدید است که واقعا می تواند بهترین انتخاب باشد. برای این که قادر به داشتن محتواهای خاص و سازگار باشید در کنار یک صفحه کلید مکانیکی و ثابت، داشتن یک مجموعه قابل پیش بینی و کامل از مکانیسم های وردودی ثابت مورد توجه قرار گرفت.
پس به وضوح، ردیف تابع فرصت خوبی برای کشف به نظر می رسید.
همواره این گونه بوده است. ما به سرعت نیاز به توسعه طرح این نمونه اولیه داشتیم که کاری بسیار دشوار بود. زیرا این کار، نیازمند یک محیط نرم افزاری نسبتا بالغ و یک نمونه اولیه سخت افزاری نسبتا بالغ و پیچیده بود. که باید نشان می داد که واقعا قادر به کشف کردن ایده های باارزش است یا نه. یکی از چیزهایی که کاملا برای ما به عنوان یک چالش بزرگ برای ما باقی می ماند این بود که نحوه ارزیابی موثر یک نمونه اولیه بود بدین صورت که باید می دیدیم که یک نمونه اولیه آیا به اندازه کافی برای کشف کردن پیچیده به نظر می رسد.
تقریبا حدس می زنم که دوسال به طول انجامید. درواقع، دو سال قبل ما با یک نمونه اولیه بسیار خوب روبه رو بودیم که برای محصولی خاص هم نبود. این کاوش باعث شد تا این ایده را بزرگ تر کنیم و به سمت ترک پد لمسی غنی به عنوان نوار لمسی در ترکیب با یک صفحه کلید به پیش برویم. مطمئنا انجام این کار به این سادگی ها نبود و در آغاز شما باید شروع به دیدن ارائه محصول می نمودید که آیا این نوآوری می تواند برای کاربران مفید باشد و به عنوان یک طرح مفهومی برای شروع و کار برروی آن قانع کننده است.
این تفکر از ترکیب ورودی مبتنی بر یک صفحه نمایش لمسی و یک صفحه کلید مکانیکی بود که ما تمرکز خود را برروی آن قرار دادیم. ما به اتقاق آرا نوار لمسی را به عنوان یک مسیر انتخاب کردیم که بر این اساس و با استفاده از آن، به ما حس آغاز یک مسیر بسیار جالب را می داد. که البته باید بگوییم که هنوز هم تنها نشانه ی یک آغاز است.
نکته مهم دیگر هم در این زمینه، توسعه این ایده و حل و فصل و اصلاح معایب آن بود که بتوان آن را به محصولی خاص قابل اجرا تبدیل کرد. برای این کار در زمینه لپ تاپ های مک بوک پرو، در حالی که ما باید سعی به ساخت محصولی نازک تر، سبک تر و قوی تر می کردیم، در عین حال آخرین چیزی را هم که باید انجام می دادیم، یک جهت ورودی بود که در حال حاضر، یک مجموعه کامل از چالش های خاص به چیزی شبیه به لمس است.
داشتن یک طراحی خوب، قانع کننده است، اما نحوه کار کردن و رابط کاربری اگر مناسب نباشد، می تواند محصول نهایی شما را به خطر بیندازد و تمام نقشه ها را برایتان نقش بر آب کند. چیزی که باعث خواهد شد تا ایده های بزرگ شما به سمت تضعیف شدن به پیش بروند.
وردودی و خروجی بستگی به تعریف محصول دارد. ما می دانیم که این، ویژگی های یک محصول فوق العاده مهم و قدرتمند است. ما هنوز هم باید درک کنیم که چه ایده هایی چگونه باید کار شوند تا محصول نهایی را به خطر نیندازند.
این درواقع، یک تلاش جالب مختلف بین فکر کردن در مورد ایده اولیه و کاوش و تجربه با این ایده اصلیست. و سپس این که این ایده چگونه خواهد توانست که در نهایت، محصول مورد نظر را به یک محصول خاص و با ارزش تبدیل کند. این ها انواع مختلف تلاش ها هستند اما در کل ما تمام تمرکزمان را در محصول نهایی قرار می دهیم.
من این مورد را بسیار احساس می کنم که فرم از متریال جدا نیست. و روند تشکیل متریال در این محصولات بسیار مهم است. این بدان معنیست که اگر ندانید محصولتان از چه متریالی ساخته می شود، هرگز نخواهید توانست که آن را طراحی کنید. این یک رابطه دوطرفه است.
ما همواره مقدار زیادی از زمان را صرف اکتشاف مواد در ساخت محصولاتمان می کنیم. ما در واقع، طیف وسیعی از مواد و متریال های مختلف را در طیف وسیعی از فرایندهای مختلف کشف می کنیم. من فکر می کنم که چگونگی نتیجه گیری پیچیده ما از اکتشافاتمان، شما را شگفت زده خواهد کرد.
نه. اما این راه ما به عنوان یک تیم کاری در ۲۰ تا ۲۵ سال گذشته بوده است. مثلا ما در حال گرفتن آلومینیوم جامد، از آلیاژهای آلومینیوم در حال توسعه خودمان هستیم. در فرایندهایی که اساسا در ماشینکاری از این شمش را به قطعات به صورت های مختلف انجام داده ایم و این فرایند در حال توسعه است.
تغییرات چشمگیر در معماری و استفاده از این متریال هاست. ما مشغول کار برروی این متریال ها در طول سال هستیم تا به طور مستمر آن ها را اصلاح و راه حل بهتری را بتوانیم ارائه دهیم. اما جالب این جاست که ما قادر به انجام کاری بهتر از محصول مک بوک های فعلی تا به حال نبوده ایم.
به عنوان یک تیم و به عنوان فلسفه اپل، ما می توانیم چیزی را که به طور چشمگیری متفاوت باشد انجام دهیم، اما این لزوما به معنای بهتر بودن نیست.
ما خودمان را به این که چگونه در فشار خواهیم بود محدود نمی کنیم. اگر چیزی بهتر است، ما چیزی را که متفاوت ولی بهتر نیست انجام نمی دهیم.
من پیشتر هم در مورد این صحبت نمودم و این فلسفه ما در اپل است که
کاری متفاوت را انجام دهید که انجام آن در واقع نسبتا آسان و سریع است، که این وسوسه انگیز است.
شما باید این نکته را در جامعه و در چارچوب گروه خود یاد بگیرید که اغلب یک مقدار ناشناخته در مورد طول عمر به عنوان یک تیم وجود دارد، هنگامی که این نکته را متوجه شوید، حرکات شما در لذت بردن از درک مشترک و یادگیری مشترک شما به عنوان حرکت از یک پروژه به سوی جلوست. اینجاست که شما واقعا از همه مبارزات و چالش های یک پروژه بهره مند خواهید شد و برای کمک به فعال کردن پروژه های بعدی هم تلاش خواهید نمود.
درواقع، هیچ راهی برای عرضه مک بوک پروهای جدید به بازار وجود نخواهد داشت اگر، شما پروژه های محصولات قبلی را در این زمینه پیاده سازی نکرده باشید و آن ها را به بازار عرضه نکرده باشید. این یعنی این که هریک از چالش ها، نیازمند داشتن یادگیری های قبلیست.
هنگامی که ما سال ها پیش، بسیاری از صفحات چند لمسی را بررسی کردیم، ما در تلاش برای درک نرم افزاری مناسب و تعامل فرصت ها برای آن بودیم. ما فقط احساس نمی کنیم که مک برای این کار مناسب بود…اما می دانیم که برنامه های مربوط به استفاده از صفحات چندلمسی در این زمینه مفید نبودند.
با توجه به یک دسته از دلایل علمی. صحبتش سخت است[می حندد]، بدون رفتن به بسیاری از جزییات، این من را تحت فشار قرار می دهد که در مورد چیزهایی که اکنون در حال کار برروی آن هستم صحبت کنم و من واقعا نمی خواهم که به صحبت خیلی بیشتر در مورد آن ها بپردازم.
عالی بود .
چقد دوست داشتنیه این مرد.
کل اپل یه طرف؛ آیو یه طرف.
البته جابز بحثش جداست.